سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

عشق کافی نیست........

دروغ...........دروغ......دروغ......... 

فقط عشق نمیتونه ضامن دوام یه ارتباط باشه....... 

عشق کافی نیست 

هر چقدر  هم طرفتو دوست داشته باشی ..........اونم دیوانه وار تو رو بپرسته....... 

هیچ در دنیا نمیتونه ضمانت کنه این ارتباط در مسیر درسته...... 

به جایی میرسی که میبینی ارتباط کاملا اشتباه....... 

و بعد دروغها یکی یکی  نشون داده میشن........ 

حقایق از پشت پرده بیرون میان.......................... 

دلت میشکنه.......... 

چشمات خیس اشک میشه 

طرفت هم ............ 

اونم داره اسیب میبینه........... 

ولی میبینه ادامه ارتباط هر دو تا تونو تا حد جنون جلو میبره........ 

تعصباتش.......... 

گیر دادنهای بی موردش 

شکاک بودنش.......... 

و حسادتی که اسمشو گذاشته غیرت.......... 

دیگه نمیتونی کلام تلخشو تحمل کنی 

خیلی محترمانه ازش میخوای رابطه تمام بشه 

قبول میکنه 

فقط دوست عادی باشیم.............این اخرین جمله پشت تلفن........ 

میخندی............در حالیکه صورتت خیس اشک ...........ولی نمیخوای بهش بگی چقدر داغونی........ 

و فردا یک اس ام اس  گستاخانه........... 

مطمئن میشی طرفت نمیخواسته تمام کنه.......مجبور شده......... 

به خودت تشر میزنی.......... 

و اینبار دیگه نمیخواهی ادامه بدی............ 

خدایا ممنون

نظرات 5 + ارسال نظر
آرمین سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 01:42 ق.ظ

تموم؟!

متاسفانه .........آره........تموم

شهرزاد یکشنبه 11 اسفند 1392 ساعت 05:10 ب.ظ

سلام دوستم. راستش یه مدتیه خیلی هوایی شدم تو خونمو همش فکر فکر... گاهیم تو نت میچرخم. که وبلاگتو دیدم. همیه داستاناتم خوندم خیلی قشنگ مینویسی...
یه جورایی زندگیای اینا شبیه به زندگی... نه ببخشید مردگی منه... خواستم بگم اکه دوست داری منم قصه ی زندگیمو بگم و تو به قلم خودت رو کاغذ بیاریش... البته قول نمیدم... چون حتی آدم از خودشم بخواد بگه باید یه ته انرژی داشته باشه...
فعلا....

منتظر شنیدنت هستم......هر وقت خواستی بیا و داستانتو بگو

رکسانا دوشنبه 12 اسفند 1392 ساعت 07:32 ب.ظ

هر چی صلاحه

http://h-no-h.blogsky.com/ چهارشنبه 20 فروردین 1393 ساعت 06:57 ب.ظ http://h-no-h.blogsky.com/

عشق نوعی توازن است، دو آدم که نقص های خود را با دیگری تکمیل می کنند، یا برای هم پله می شوند برای بهتر شدن، یا برای آروزیی مشترک قدم بر می دارند یا...هر جا که برابری طرفین این معادله بیش از حد به نفع یکی دیگر باشد، یا اصلا در این معادله قرار نگیرند...رنگ عشق می رود و کمرنگ می شود و آنهمه گرما به سردی......بهتر است کسی را بیابی، که اگر در آنسوی معادله نشست، با یکی از بالاها صدق کند...

خوب.......گفتنش سادس.......پیدا کردنش سخته.....سخنت این حسو بهم میده که بپرسم خودت چطور؟؟؟؟؟ اصلا تو معادله قرار گرفتی؟

دلفین پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 04:30 ب.ظ http://h-no-h.blogsky.com/

من !! چی، کجا،،،
عشق های زندگی من !! هر چه بوده دوستی بوده، در حد دو همکلاسی دانشگاه و حرف هایی که بین شان رد و بدل می شود.... فکر می کنم خود را وارد معادله ای نکرده ام،،، پذیرش از دست دادن ازادی و کسب کلی مسیولیت و تعهد، برای کسی که برایش سخت است شانه خالی کردن از ان ها، چندان ساده نیست !!

که اینطور......حدس میزدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد