سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

همین.............

من تلاشمو کردم.......

یا فکر میکنم تلاشمو کردم........

دیگه مشتاق داشتن هیچگونه رابطه ای نیستم........

تمام.........

میرم مرخصی........

فکر میکنم از اولش هم اشتباه کردم.........

تلاش احمقانه ای بود

نمیشه زورکی............

نمیشه

این بهترین تصمیم...............همیننننننننننننن

نظرات 3 + ارسال نظر
محسن دوشنبه 20 مرداد 1393 ساعت 01:29 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com/

ببین حداقل یک بادبزن دستی عین اینایی که خانم ویندمیر میگرفت دستش هم با خودت ببر. گرما ممکنه برت گردونه.

به روی دو چشم

محسن شنبه 1 شهریور 1393 ساعت 07:26 ق.ظ http://after23.blogsky.com/

هنوز نرفتی؟ یا رفتی و برگشتی؟

نه رفیق نشد برم

محمود شنبه 2 اسفند 1393 ساعت 12:15 ب.ظ http://WWW.LGALGA.BLOGSKY.COM

خوشحالم باز خوبه به این تصمیم درست رسیدی...
گاهی وقتها به قسمت فاز عشقیمون هم باس مرخصی بدیم

اره............البته اگر فاز عشقی در کار باشه.........گاهی اوقات ادما تظاهر میکنن عاشقتن.......مرض دارن..........ازارت میدن............اصلا دوست داشتن بلد نیستن...............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد