سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

نون به نرخ روز خور


دیروز یک دوست خوبم پستی گذاشته بودن و پرسیده بودن نون به نرخ روز خور کیه؟ نشد کامنت بزارم چون طولانی بود گفتم پست بنویسم....
یک خانم رو میشناسم....یک خانم سی و خورده ای ساله شوهر دار و بچه دار و چادری و محجبه و نماز خون و روزه بگیر و امر به معروفی و شاغل و دارای پست دولتی البته با کلی پارتی و کلی اشنا و اینا...این خانم لیسانس و فوق لیسانسشو در دو قوز اباد خونده...یک دانشگاه پرت که وقتی اسمشو بهم گفتن گیج شدم تا مدتی که این کجا هست.رشتشون از دانشگاهشون پرت و پلا تر..سواد این خانم در حدیه که یکبار یک متن رو برای من نوشت سوای شونصد تا اشتباه دیکته ، مشکل انشا هم داشت..تازه خانم اصلا نمیدونست باید چیکار بکنه....هیچی ولی کار ما گیر ایشون بود...یک مدتی هر روز میرفتم همون اداره و با هر اشنا و هر بدبختی بود یکی یکی گره باز میکردم..این خانم جلوی چشم خودم یک فاکتور سازی کرد که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه....یک هزینه ساده 10 میلیونی رو 100 میلیون اعلام کرد....البته بعد تر فهمیدم این رقمی نبوده و رقمهای بزرگتر خیلی اسونتر نوشته میشه....خوب ارگان بزرگ و پر پول.......کلی هم محتاج...90 میلیون بین همشون تقسیم میشد...دیگه ببنید کی داره از کی دزدی میکنه.اینا همشون بخشی از همین مردم هستند...هیچی این خانوم زد و رفت برای ادامه تحصیل دکترا بازم دانشگاه دو قوز اباد...اسم نمیارم توهین نشه به دانشگاه و دانشجوها....ولی دانشگاهی که همچین ادم بیسوادیو برای دکترا قبول کنه اسمش ازین بهتر هم نیست....مدرکشم بی ارزش...این خانم دیگه نیست خیلی فروتن بود....بعد از دانشجوی دکترا شدن خدا رو بنده نبود...خدا رو شکر من به پستش نخوردم .ولی یکی از دوستانمو 2 سال تمام زجر کش کرد...کل موقعیتشو بلعید و زیر ابشو زد و کلی توطئه و اینا اخر دست کاری کرد دوستم از شغلش کناره گیری کنه......حالا اینا رو داشته باشید..چندی پیش شنیدم این خانم از ایران مهاجرت کردند.....گویا کشور ایران جلوی پیشرفت ایشونو گرفته بوده....و احساس میکردند ازاد نیستند...اره گناهکی کشور ایران....ایشون با پولهایی که از اون اداره و ارگان به جیب زد خودش و شوهرش خونه و ماشین و زمین خرید ..این کشور چقدر ظلم کرده در حقش...خون کلی ادمو تو شیشه کرد و کلی ادمو زیر ابشونو زد و از کار بیکار کرد.....جانمازی اب میکشید کیلویی...بماند که رفتار و اخلاقشم درست نبود و حرف پشت سرش فراوان بود و هیچ مردی از نظرش دور نمیموند...اره این فرشته پاک و دوست داشتنی از ایران رفت....چون این کشور و مردمانش جلوی پیشرفت ایشون رو گرفته بود و به یکی از دوستانم گفته بوده که نگران اینده پسرشه و ایران دیگر جای موندن نیست و پر شده از دزد و ادمهای عوضی.....یعنی اون لحظه من نمیدونستم چی بگم.....فقط میتونم به هم وطنایی که به خاطر بیکاری و تنگنا و کلی مشکلات و ادامه تحصیل از کشور اجبارا مهاجرت میکنند تسلیت بگم که اونور دنیا هم از دست چنین موجوداتی در رنج و عذاب میافتند و باید چنین ادمی رو تحمل کنن......به این شخص چی میگن؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد