سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

#تندرستی تیروئید قسمت دوم

وظایف غده تیروئید
( من همیشه جنسیت میگذارم برای غدد، از دید من این غده دو جنسیت زن و مرد رو باهم داره...لوپ راستی مرد و لوپ چپ زن )
1- وظیفه اصلی این غده کنترل سرعت فعالیت زندگی ادمی هستش....میپرسید چطوری؟؟؟ این خوشگله 2 نوع هورمون ترشح میکنه ...و این هورمونا به ما انرژی لازم برای انجام فعالیتهای روزمره رو میدن.....

...

2- وظیفه بعدی این غده ملوس کنترل سوخت و ساز بدن ...میگید یعنی چی؟
یعنی تیروئید روی کارکرد متابولیک مواد غذایی موثر مثل قند و پروتئین و چربی...

نوع هورمونهای ترشحی :
2 نوع هورمون اصلی (ید دار ) و فرعی با خواص ویژه داره
الف ) ال.تیروکسین L-Tryroxine
نام اختصاری: تی 4 یا T4
شامل 4 ملکول ید میباشد و برای همین بهش میگن تی 4 .......و حدود 40 % از هورمونهای ترشحی غده تیرویید رو شامل میشه

ب) تری ید ویتروئین Triodothronine
نام اختصاری : تی 3 یا T3
شامل 3 ملکول ید میباشد واسه همین بهش میگن تی 3 .... این هورمون خوشگل ده برابر اون هورمون تی 4 فعالیت داره .ولی مقدارش کمترینه در غده تیروئید...

ج) هورمون کلسیتونین
برخی از سلول‌های تیرویید به نام سلولهای C، هورمون کلسی تونین را ترشح می‌کنند که غلظت خونی کلسیم را کاهش می‌دهد. کلسی تونین موجب افزایش رسوب کلسیم در بافت استخوانی می‌گردد البته تاثیر این هورمون بر متابولیسم کلسیم بدن خیلی زیاد نیست

ترس

دانشجو که بودم..با 2 تا از دوستام 3 نفری خانه کرایه کرده بودیم طبقه دوم....صاحبخانه خودش طبقه اول بود.تیرماه بود و بعد از اخرین امتحان من و دوستانم رفتیم کلوپ و برای اینکه خستگیمون در بره کلی فیلم خریدیم....من عاشق فیلمای رقص و این جور چیزام.. روی یک دی وی دی نوشته بود دنس اف...باقیش خوانا نبود...منم تا دیدم خوشم اومد گفتم این رقص....خریدمش کنار فیلمای دیگر ..برگشتیم خونه و کلی فیلما رو تماشا کردیم و کلی خندیدم.....ساعت 1 صبح رسیدیم به فیلم رقص ...حالا داشته باشید هیچ کسی پایین نبود.....یعنی صاحبخونه با خانوادش رفته بودن بیرون شهر...(ما اینطور فکر میکردیم....نگو اقای صاحبخونه خودش تنهایی حضور داشتند و بنده خدا خوابیده بود ) هیچی چند تا دختر شیطون و پر سر و صدا...فیلمو گذاشتم تو دستگاه....صاف از تو قبرستون شروع شد که چند تا دختر و پسر مست رفتن بالای قبرا شروع کردند به رقصیدن... اسم فیلمو که دیدیم..همگی ساکت شدیم...تازه فهمیدم رقص چی بوده...رقص مردگان..ازونجایی که فیلم مهیجی بود اولش و جذاب...خیلی احمق وار نشستیم به تماشا...فیلم نبود...کوفت بود.....پر صحنه های وحشتناک...خشن..خونین...و خیلی هم واقعی...اولش بگو بخند سعی کردیم رد کنیم....ولی کم کم..دیگه رو اعصاب بود... هی میخواستیم دستگاهو خاموش کنیم.....بیشتر کنجکاو میشدیم ببینیم ماجرا چیه.....یهو صدای تیک تیک به گوشمون رسید...وسط فیلم..اولش من فکر کردم کار عاطی.....عاطی قسم و ایه که من اینجا نشستم....کار من نیست...برگشتیم سمت اون یکی دوستم.... فحش که کار خودتونه...اتفاقا خواهر منم اومده بود پیشمون....اونم چپ چپ به ما نگاه کرد....یهو همه سکوت کردیم....یک چیزی تاق خورد به شیشه پاسیو..شیشه شکست ریخت پایین....هر 4 تامون با هم چنان جیغی کشیدیم....اخه دقیقا تو فیلم هم تو خونه داشت چیزی میخورد به شیشه و قاتل داشت میومد تو....دخترای تو فیلم هم جیغ کشیدن...اینقدر جیغ ما بلند بود ...که صاحبخانه که هیچ....همسایه دیوار به دیوارم ساعت 2 صبح پرید تو کوچه دستشو گذاشت روی ایفون ما....دیگه مگه ما میتونستیم خودمونو کنترل کنیم... صدای داد صاحبخانه که میکوبید به در که دخترا چی شده...درو براش باز کردیم....قیافمون مثل کچ سفید....صاحبخونه و اقای همسایه بدو رفتن بالا پشت بوم...داد و بیداد...تازه کاچی به عمل اومد که پسرای همسایه اونوری روی پشت بام خوابیده بودن...از سر و صداو خنده های ما بیدار شده بودن....میان میبینن ما بیداریم و تصمیم میگیرن یکم سر به سر ما بزارن..منتهی یکیشون حماقت میکنه یک سنگ بزرگ میزنه به شیشه....اینم زود خورد میشه میریزه پایین.....صدای جیغ ما به هوا.....یعنی خودشونم سکته زده بودن اون بالا.....البته کتک هم خوردن نصفه شبی (صاحبخونم ازون مردای بامرام باحال بود..همچین رگ گردنش زده بود بالا که دخترای مردمو ترسوندین....کلی هم از ما عذرخواهی کرد و گفت حسابی ادبشون کرده ) ... ولی اون شب هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.....ترسی که همراه فیلم با همه وجود حس کردم.....

دندانپزشکی

دندان پزشکی و دندان عقل..
امروز اخرین جلسه دندان پزشکی بود و دومین دندان عقلمو قرار بود بکشه.....پاهام مثل همیشه لرزان و کلی خودمو کنترل داشتم میکردم...دکتر من خیلی خوب و شوخ هستند...یعنی خداییش یک فرشته نازنین.....مثل همیشه کلی بگو بخند و شوخی...دندان رو خیلی سریع و بدون درد و خونریزی زیاد کشید و گفت وای ببین چقدر خوشگلههههههه......منو میگی با دهان پر خون ذوق زده خیره شدم به یک عدد دندان کوچولوی ملوس.....دکتر : خیلی تمیز و خوبه...ببین چه توپولی....بچس هنوز....میخوای ببری طلاش بگیری؟؟؟؟
من قیافم همچینی متعجب : هان.. دکتر دندانو با تشریفات گذاشت روی گاز و بعد کلی روی فکم کار کرد که استخوان فکم جابه جا نشده باشه و وقتی گاز گذاشت و تمام باز ادامه داد: خیلی دندان خوبیه.....میتونی بدی برات پلاکش کنن.......
من: نه دکتر ....و خندم گرفته بود...از خنده اشکم درومد..دکتر گفت: نخند دختر جون خونریزی میکنه.....من باز خنده.....دکتر: کلا خوش خنده ای...نخند...خوب ببر انگشترش کن هدیه کن به کسی که دوستش داری......دیگه من پوکیدم از خنده..منشیشم خنده........دکتر: باز این دختر خندید..خونریزی کرد پای خودت.حالا چیکار میکنی میبریش؟؟؟؟؟؟؟ من همچنان خندهههههههههههههه.......دکتر گفت اره البته...ولی خیلی ها ذوق اینکارو دارنا....نمیخوای ازش عکس بگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیگه من یعنی ریسه میرفتم..دکتر گفت: چرا میخندی؟؟دختر جون ازش عکس بگیر بزار رو صفحت کلی لایک میخوره......
دیگه من مونده بودم دکتر امروز عجب گیری داده به دندان عقل خوشگلم و عکس گرفتن و اینا......نه عکس گرفتم و نه برشداشتم......یکم الان پشیمونم.....ولی خوب خداییش عجب کاری میکنن بعضیا.....تصور انگشتر از دندان حالمو خراب میکنه......
به نظرتون باید دندانو برمیداشتم؟
تازه اخر سر خواهرم امد دنبالمو از بس از دکترم تعریف کرده بودم خواست دندوناشو پیش دکتر من معاینه کنه خیالش راحت بشه.....هیچی دکتر مشغول معاینه شد....و بعد یهویی گفت به به.شما هم که عقل نداری....یعنی یک لحظه اتاق ساکت شد..من و منشی و لیلا یهویی 3 تایی پوکیدیم از خنده....دکتر خیلی حق به جانب : خوب نه راست میگم عقل نداری......لیلا گناهکی خواهرم خیلی ملوس گفت : ممنون دکتر به خاطر یاداوریش......
یهویی دکتر خودش فهمید خندش گرفت و دیگه ما 3 تا به خنده..دکتر برگشته میگه باز که شما خندیدی .دختر جون اون گازو گاز بگیر نخند....خونریزی میکنه.....یعنی دیگه من میخواستم سرامیکای کف زمینو گاز بگیرم.....کلا دکتر هر چی میگفت میخندیدم.....
دکتر برگشته میگه : خستگیم در رفت.یادم باشه کمبود خنده پیدا کردم بگم شما دو تا خواهر بیایید.......

خاطره

زمان دانشجویی یک استاد باحال داشتم از اون گوشت تلخا....یعنی کسی خنده این استادو ندیده بود.باهاشون ازمایشگاه داشتم.....خیلی هم جدی بودن و میگفتند باید دقیقه به دقیقه ازمایشگاه گزارش بنویسم حین کار...وقتی هم میخواستیم سوالی بپرسیم.....عادتش بود میگفت گزارشتو بیار..تو ازمایشگاه همگی گروه گروه کار میکردیم....گروه ما 4 نفر بودیم متشکل از 4 تا دختر شیرازی شر و شیطون...که البته سر گروه بنده بودم و بسیار بنام در شیطنت...من خیلی سریع کارها رو بین بچه ها تقسیم کردم و مواد ....قرار بود هر کسی یک بخش از کارو دست بگیره.......گزارش نوشتن افتاد دست (س) که خیلی دختر شوخی بود..هیچیو جدی نمیگرفت...از قضا ...جناب اقای دکتر (د) اونروز نبودند و همگی احساس ازادی میکردیم تو ازمایشگاه و خلاصه این دوست ما هم شروع کرد به چرند و پرند نوشتن.......مثلا یک جایی یکی از پسرای کلاس یکاره برای من بیسکوییت اورده بود....تعارف کرد....(س) نوشته بود احتمال قوی سارا فردا میره سر قرار.....یکی دیگر از پسرا اومد یکاره واسه اون یکی دوستمون که خیلی دختر خوشگلی بود بخشی از ازمایشو انجام داد ......(س) نوشته بود امروز کلا عروسی رو افتادیم....برم ببینم طرف داداش نداره؟؟؟؟؟ خلاصه منم اصلا نگاه به گزارشش نکردم.....فقط داد و بیداد که بجنب....زود باشین..الان دکتر میاد ما هنوز فلان عنصرو ثابت نکردیم وجودشو تو محلول..هر کاریم میکردیم در نمیومد جواب...منم دیگه کفری شدم در کمدو باز کردم و خودم عنصرو برداشتم اضافه کردم..تا ازامایش جواب بده....رسما تقلب کردم......هیچی (س) نامردی نکرده و اینم تو گزارش نوشت..ما هم بیخبر......استاد برگشت تو ازمایشگاه و طبق معمول سیگارشم کشیده بود و بوی سیگارداشت مارو خفه میکرد....اون یکی دوستم گفت با خانمش دعواش شده....اون یکی گفت نه بابا....این جرات داره صداشو رو خانمش ببره بالا؟ این ازون عاشق زن و خانوادس.....احتمالا با خانوم دکتر (پ) دعواش شده.......منم غر غر کنان که به شما چه با کی دعواش شده...من تو کف اون عطریم که زده....عجب تیپی هم کرده..خداییش من روز اخر دانشگاه از لوپاش تا یک ماچ نگیرم سارا نیستم...منو یاد داییم میندازه لوپاش..( خداییش استاد خوش تیپی بود و خیلی شبیه دایی بنده.....شدیدا احساس خوبی بهش داشتم و دلم میخواست ببوسمش.....البته خداییش به چشم خواهر برادری.فکر بد نکنید....خوب خوشم میومد ازش ) ما بحث میکردیم (س) شدید مشغول نوشتن بود...بیشرف مو به موی حرفای ما رو نوشته بود..منم اصلا بیخیال اینکه داره چیکار میکنه....هی دل به دل دوستام...ور میزدیم......هیچی دیگه.....یهو استاد دید ما بیکار ایستادیم......اومد سمتون داد که گروه شیرازیا....چیه بیکارید......من با افتخار استاد تموم شد کارمون.....همه چیم جمع کردیم و تمیز....استاد: کو نتیجه ازمایش ؟ کدام عناصر تو محلول شما بود ؟
من با غرور و حالت تکبر لوله های ازمایشو گذاشتم جلوی استاد که بفرما....5 تا عنصر در خدمت شما ....یکم زبون بازیم کردم.......
استاد خیلی جدی گفت برو گزارش کارتو بیار ببینم....کجای این محلول منگنز داشته؟؟؟؟؟؟؟
منم بدون اینکه بدونم (س) چه دسته گلی به اب داده......کاغذای جلوشو قاپ زدم بردم دادم دست استاد...قیافه (س) پشت سرم دیدن داشت.....بال بال میزد که نزاره.....
هیچی استاد در حالیکه دستی به سبیلاش کشید......دیدم اخماش رفت تو هم....یکم با تعجب نگاهش کردم گفتم استاد ما دقیقا همون راهی رو رفتیم که تو جزوه بود.....حالا یکم تنوع و خلاقیت هم به خرج دادیم...یهو دیدم نیش استاد باز شد.....یک نگاهی به من کرد.....یک نگاهی به تک تک گروه......بعد یهو با صدای بلند قاه قاه زد زیر خنده......یعنی طوری میخندید گفتیم الان سقف میاد پایین.......کل بچه ها تو سکوت استادو تماشا میکردند از تعجب...
مسئول آزمایشگاه بدو بدو خودشو رسونده که چی شده....دید بله دکتر (د) دارن میخندن.....گفت چی شده اقای دکتر ؟ ایشونم نامردی نکرد.....گزارشو داد دستشون....دیگه حالا این 2 مرد مگر اینطور میخندیدن.....کسیم نمیدونست چه مرگشونه.....ما برگشتیم سمت (س) .....
خیلی شیک گفت : سارا گزارش اشتباهی دادی...
یعنی اون لحظه دلم میخواست زمین دهان باز کنه....من برم توش گم و گور بشم.......
استاد ازون روز به بعد ما 4 تا دختر شیرازیو میدید....نیشش باز میگفت : خانم های شیرازی...احوال شما ؟ ......بعد مختص برمیگشت سمت من و میگفت : راستی سر قرار رفتی ؟بنده قیافم دیدن داشت.....

اعتراف

اعتراف میکنم یکبار جلوی دوستم خالی بستم که شناگر خیلی خوبی هستم.....در حالیکه اصلا شنا بلد نبودم...زد و از بخت بد بنده دوستم ترتیب یک سفر دسته جمعی به شمالو داد.... قیافه من تو اون لحظه دیدنی بود..هی هم میگفت میریم میزنیم به دریا..تو هم که شناگر......خوش میگذره.....
از شانس خوش دیگرم فصل امتحانات بود و من تو فرجه ها....2 هفته فرصت داشتم....سفر برای بعد از امتحانات بود......رفتم مربی شنا گرفتم خصوصی.....صبح و عصر مثل ماهی تو اب بودم......به مربی شنا گفتم موضوع مرگ و زندگی....منو تو 2 هفته شناگر کن.... بیچاره میگفت سابقه نداشته همچین کاری..نمیشه....
ولی از اون جایی که چاره ای نداشتم.....کل وجودم شده بود شنا......بلاخره بعد از 2 هفته شنای پی در پی بنده موفق شدم خیلی شیک طول استخرو برم و بیام..اون کرال...ولی کل برجستگی های بدنم صاف شده بود.....کلی وزن کم کرده بودم.به قول دوستام شده بودم یک تکه چوب شناگر...امتحاناتو دادم.....کلی اون ترم نمراتم عالی شد......و بعد با خیال راحت رفتم سفر......ولی حتی یک بار.....یک بار....همسفرای نامرد نرفتن دریا...دریا چیه......حتی استخر ویلا هم خالی از اب بود..........یعنی من حرصی میخوردم..حرصی میخوردم....هیچی دیگه هی میخواستیم ثابت کنیم شنا بلدیم....نگذاشتند........وگرنه من شناگر خوبی بودم......باور کنید

hujvht

اعتراف میکنم در کودکی کمی دختر شیطانی بودم....و چون موهام فر بود ...پدرم تا 5 سالگی اجازه ندادند موهام بلند بشه و منو میبردند سلمانی مردانه و موهامو میزدند.....خلاصه این مو برای من شده بود کمبود...در عالم بچگی از دختر بچه های سوسول و ناز و مو بلند فامیل بیزار بودم....گذشت تا یکی از دوستان پدرم از تهران امدند خانه باغ اجدادی و چند وقتی مهمان ما بودند...پسر دوست پدرم کامران هم سن من بود....پسری با موهای خرمایی مثل حریر و بلند......من اولش فکر کردم دختر....ولی بعد فهمیدم پسر و مثل دخترا موهاشو بلند کردند...اینقدر خوشگل بود همش خانواده من بغلش میکردند و بوس و این حرفا....پسر و خوشگلی؟؟؟؟؟؟ مگه میشه؟؟؟؟ حرصم گرفته بود..حس حسادت و حسرت......جالب کامران منو خیلی دوست میداشت و خوب یادمه میامد سمت من.منو ببوسه....ولی من میزدمش..یکی دوبارم دور از چشم بزرگترا موهاشو کشیدم....عین دخترا جیغ میکشید.......نونور لوس.....خلاصه شب وقتی همه خوابیده بودند...من قیچی بدست...رفتم بالای سر کامران نگون بخت.....بیچاره مهمون اتاق من بود و تخت منو اشغال کرده بود...هیچی دیگر.موهاش بلند.خوشگل..لوس و جیغو......تختم هم گرفته بود....حکمش رو خودم صادر کردم.....موهاشو زدم......صبح با صدای جیغ کامران همه از جا پریدند...و من مثل یک فاتح میدان جنگ به دسته گل خود نگاه میکردم....بابا برگشت سمتم....از رو نرفتم خیلی زود گفتم خوب دیشب پریا اومدن موهاشو بردن...یعنی حتی یک نفر از من نپرسیده بود چی شده؟ من تندتر خواستم توضیح بدم که بدونن کار من نبوده.....تا مدتها اسم منو گذاشته بودند پری ارایشگر......
نمیدونم چرا.........
باور کنید پریا شب اومدند موهاشو بردند.....

زمین

چند توصیه کوچولو واسه یک زندگی تمیز
فصل گرم و خوب بازار میوه و تور گردشگری داغ داغ......حال میگید ربط میوه و تور گردشگری باهم چیه؟؟؟
دوستان عزیزم...میدونم همتون بافرهنگ هستید و مسافرت میرید یا گردشگری بیرون شهر با خودتون کلی میوه و تنقلات میبرید و هیچ کدام آشغال روی زمین نمیریزید....
خوب یک توصیه بهتون میکنم.هرگز پوست میوه ، تخمه ، هسته میوه ها ، پوست تخم مرغ و مواد قابل بازگشت به محیط طبیعت رو داخل کیشه زباله نندازید....
5 دقیقه وقت بزارید و پوست میوه مثلا هنداونه رو خورد کنید..یا پوست خربزه..بعد یک چاله با عمق 20 سانتی متر تا 50 سانتیمتر حفر کنید و خورده پوست و اشغالهای قابل بازگشت رو بریزید توش و دفنشون کنید.....
1- تحت هیچ شرایطی پوست میوه یا هسته رو روی زمین رها نکنید.سوای بدگل کردن محیط .....خیلی دیر و بدون فایده به محیط برمیگرده..ولی اگر دفن بشه هدفدار برمیگرده...چون کلی مواد معدنی به خاک برمیگرده....
2- مواد تر قابل بازگشت به محیط وقتی داخل کیسه نایلون گذاشته میشن تولید شیرابه میکنن...و این شیرابه ها خیلی خیلی خطرناک هستند....چون شهرداری همشونو با همین وضعیت دفن میکنه یا تو محیط رها میکنه......کم کم این شیرابه ها بهم پیوند میخورن و به جای بازگشت به محیط زیست در بافت خاک و زمین راه خودشونو باز میکنن و ابهای زیر زمینی رو الوده میکنن....
تنبلی نکنید.....خرج فقط یک بیلچه سفری همراه.که قیمتش بین 15 تا 20 هزار تومان......وقتی میرید دشت و کوه بعد از یک روز خوب .....حس خوشایند و مفید بودن رو هم تجربه کنید با دفن پسماند قابل بازگشت به محیط زیست....

پریود 2

قسمت 2- دوران باروری یا تخمک گذاری
دوران ثبات شخصیت یک خانم دقیقا بعد از پریود شروع میشه..یعنی دوران نزدیک شدن به باروری .و ازاد شدن یک عدد تخمک تپل مپلی خوشگل ....
این دوران 14 روز طول میکشه و دقیقا مثل یک حرکت سینوسی ...وقتی به روز 7 میرسه در اوج قرار میگیره و بعدش روی یک سراشیبی به سمت پایین میره....
انرژی یک خانم در بهترین حالت، تعادل روحی ، شادی و خندان بودن ، میل شدید به سکس و امیزش، بوسه های اتشین و از ته دل ، اخلاقی بسیار ملایم و مهربان بدور از خشونت و عصبانیت.....
البته بازم درباره خانمهای مختلف فرق میکنه..برخی خانما نسبت به بالا رفتن هورمونهای جنسی حساسن و بدنشون داغ میکنه و به شدت حساس میشن...مشامشون تیز میشه...حس چشایی قوی عمل میکنه....بسیار باهوش و هوشیار عمل میکنن....خیلی خیلی ریز بین و دقیق هستند.....و اشتیاق زیادی به بودن در اجتماع و جمع دارند...پوست بدن و صورت در بهترین حالت و فرم..خانما در این 14 روز میل به زیبا بودن و زیبا دیده شدن دارن...بهترین لباسهاشونو میپوشن.میل به خرید کردن دراونها بالا میره.بهترین زمان برای خواستگاری کردن و شنیدن جواب بله از یک خانم تو این 14 روز....بهترین زمان پیشنهاد دوستی به یک خانم در این 14 روزه...بهترین زمان برای دادن یک هدیه رمانتیک یا دادن یک شاخه گل در این 14 روزه.....
کلا تو این 14 روز خانما مهربان و خواستنی و جذاب عمل میکنن طوری که خود مردا از این تغییر رویه ناگهانی ممکنه شوک بشن....ولی برای ما خانما این خیلی طبیعیه........
همه چیز ت این 14 روز عالیه جز یک مورد.استرس و اضطراب ناشی از باردار شدن....یعنی یک خانم تو اوج خوشی ولی تو امیزش خیلی نگران باردار شدن و مشکلات بعد از اونه...برای همین به جای لذت از سطح هورمونها و امیزش و هم اغوشی مرتب به فکر ایه چیکار کنه یک وقت یک نی نی کوچولو تشکیل نشه....
مصرف داروهای ضد بارداری تمام لطف این 14 روز رو از بین میبره...
تهوع و بی قراری و سر درد و اشک ریختن و افسردگی و دل دردهای شدید و میل به خشونت از عوارض این داروهاست.....تاوان سنگین برای یک لذت غریزی که حق هر زنیه...ولی زن باید حواسش باشه که کسیو به این دنیا دعوت نکنه.....داروها میزان هورموناشو تغییر میدن و بی قرارش میکنن..میل جنسیشو پایین میارن....و حس میکنه دنیا خیلی مسخره و اعصاب خورد کنه.....گیر میده به همسرش یا دوست پسرش.....حتی میل به خشونت بالا میره..و سکس براش با استرس و ترس و دلهره همراه.......
اکثریت بانوان باز با صبر و حوصله این دوران رو طی میکنن و سعی میکنن از همسر یا دوستشون پنهون کنن چه زجری دارن میکشن....با اینکه خودشون میل شدیدی به سکس دارند ولی ترجیح میدن جذاب بوده و این درخواست از سمت همسر یا دوستشون بیان بشه.....علت اصلی اینکه یک زن تو سکس کمتر پیش قدم میشه حس غریزی جذاب بودن.....زن دلش میخواد مرد رو به سمت خودش بکشه...و بیان اینکه مرد از زن درخواست سکس کنه اثبات این حقیقته که خانم خیلی زیبا و خواستنی عمل کرده.....
اقایون عزیز اگر خانمتون ، دوست دخترتون دارو مصرف نمیکنه ...خیلی هواشو داشته باشید.روشهای جلوگیری از بارداری رو یاد بگیرید و خودتون هم کمک کنید....دلداریش بدید.حمایتش کنید..بهش حتما بگید در هر صورت حامی و پشتیبانش هستید...همیشه یک جای کوچولو برای خطر و ریسک امیزش قرار بدید.مقداری پول برای روز مبادا ذخیره کنید.....امادگی روحی داشته باشید و قوی عمل کنید
اگر خانم دارو مصرف میکنه...حتما بهش یاداوری کنید خیلی خوشگل.خیلی دوست داشتنی...خیلی عزیز..ماساژ و بوسه و نزدیک شدنهای محترمانه یادتون نره.ولی تا خودش بهتون اجازه نداده امیزش رو نخواهید ....یعنی اشاره کنید.شیطنت...ولی منتظر اجازه ایشون باشید..باید یک زن امادگیشو داشته باشه وگرنه تجاوز محسوب میشه....
ازین 14 روز اگر خوب استفاده بشه دوران طلایی هر زن و مردی خواهد بود

پریود 1

قسمت 1- سیکل ماهانه : چرخه قاعدگی : پریود : دشتان (واژه فارسی ): عادت ماهانه
دوستان عزیز امروز میخوام یکمی براتون از خانوما و تغییرات هورمونهاشون و تجربیات یک زن بگم در طول 28 روز ...اینکه چه اتفاقی برای یک خانم میافته و چرا اینقدر متغیر میشه روحیه یک خانم..
مراحل سیکل ماهانه در طول 28 روز به 3 بخش 7 روزه، 14 روزه و 7 روزه تقسیم شده:
1.مرحله یا فاز فولیکولر یا فاز قاعدگی یا خونریزی یا منسچوریشن
2.مرحله یا فاز اوولاسیون یا تخمکگذاری یا فاز تکثیری یا پرولیفراتیو
3.مرحله یا فاز لوتِئال یا فاز ترشحی
تو تصویری که گذاشتم شما میتونید این مراحل رو ببنید....هفته خونریزی که مشخص خانم قدرت باروری نداره.غالبا میلی به سکس نداره...برخی خانما دچار قاعدگی دردناک یا دش دشتانی یا دیس منوره میشن .. بیحالی ، عصبانیت ، بالا رفتن حرارت بدن، افت فشار خون ،کم شدن سطح انرژی ، بالا رفتن غیر طبیعی سطح انرژی ، انقباضات شدید رحم ، بزرگ شدن و دردناک شدن بافت پستان ، خستگی و تهوع از عوارض پریود هستند
البته در بانوان مختلف به شکلهای مختلف بروز میکنه ..ممکنه یک خانم در این 7 روز بیحال و سست باشه و از کار کردن سر باز بزنه و نیاز داشته باشه به استراحت ..
.یک اقا با علم به اینکه خانم در چه وضعیتیه باید هوای یک خانم رو داشته باشه.از بلند صحبت کردن، پرخاش یا عصبانیت پرهیز کنه.ترجیحا اگر امکانش هست در کارهای منزل به خانم یاری برسانه ،
اکثریت خانوما تو این 7 روز دلشون نمیخواد کسی بهشون نزدیک بشه یا حتی بهشون دست بزنه چون بدنشون درناک میشه....و خیلی اثر پذیر.روحشون به شدت لطیف و حساس ، خوندن یک شعر زیبا یا گذاشتن یک فیلم عشقولانه شاد یا موسیقی ملایم به شادابی روح یک خانم در این 7 روز خیلی کمک میکنه...
برخی خانما برعکس به شدت پر انرژی عمل میکنن.نمیتونن بخوابن..مرتب مشغول کارن تو این 7 روز ، این خانما رو باید حمایت فکری و روحی هم داد..چون ممکنه اگر بخواهید در کارشون دخالت کنید یا به نشستن و استراحت دعوتشون کنید بهتون پرخاش کنن...
پس لطفا از خانم بپرسید در این 7 روز چطوریه؟ پر انرژی یا بی انرژِی؟ پرخاشگر یا ارام؟ برخی خانما به شدت تو این 7 روز میل جنسیشون بالا میره...برخی به شدت دچار افت میل جنسی میشن....باز اینا مسایل خصوصی که یک مرد باید از یارش یا همسرش بپرسه و بدونه....
کمر درد و پا درد بخش خیلی عادی و نرمال دوران خونریزی هستند .اگر همسرتون گفت سرش درد میکنه، پاهاش یا کمرش درگیر شدن.به هیچ عنوان مسخرش نکنید..حس نکنید دارن تمارض میکنن...شما اقایون حتی نمیتونید تصور کنید این دردهای مبهم چقدر برای یک خانم زجر اور هستند...
در چنین مواقعی به خانم نزدیک بشید ازش بپرسید ایا اجازه میده بغلش کنید؟ ایا اجازه میده کمی پاهاشو ماساژ بدید؟ احترام ، صمیمیت و توجه یک مرد به یک زن در دوران پریود خیلی میتونه تو عمیق تر شدن دوستی و بهبود روابط زناشویی تاثیر بگذاره
نوشیدنیهای گرم ، استفاده از حوله گرم در منطقه کمر و شکم ، ماساژ خیلی میتونه در کنترل درد و کنترل احساسات بانوان کمک بکنه...برخی اوقات درد یا خونریزی اینقدر شدید میشه که خانوم گریه میکنه.در چنین مواقعی اصلا سر به سرش نگذارید و کافیه یکمی دلداریش بدید و یا کاری کنید فکرش از درد منحرف بشه....
اکثر بانوان به این سیستم عادت کردند و اصلا بروی خودشون نمیارن..خیلی صبور و نجیب به دور از لوس کردن یا بیان کردن به کار روزمره و خانه داری و زندگی شخصی میپردازن.....ولی شما به عنوان یک همراه ، دوست یا همسر باید هوای ایشونو داشته باشید..هیچ زنی از اینکه مورد حمایت مرد زندگیش قرار بگیره بدش نمیاد. و خوشحال میشه که همسرش میفهمه و بهش حس خوبی میده.حس امنیت و ارامش.

خنک شدن

چطوری خنک بشیم؟
ممکنه مقاله من براتون تکراری باشه..یا بگید سارا شونصد بار اینا رو گفتی..ولی من هر روز دارم آدمهایی را میبینم که عصبی ، خشن، تند خو و گستاخ برخورد میکنن.از کوره در میرن.داد و پاشون رو میگذارن روی گاز..مردم ایران صبر و تحملشونو از دست دادن و خوب اینم دلیلش مشخصه....سوای مشکلات مادی و اقتصادی و فرهنگی و خفقان ، گرمای شدید هوا مزید علت، پس لازم باشه هر روز تکرارش میکنم تا بخشی از زندگی روزمره هر فرد ایرانی بشه
1- دوستان خوبم هر روز دوش اب نگیرید.یک روز درمیونش کنید اونم 2 تا 5 دقیقه بیشتر طول نکشه...(خشکسالیه ...خشک سال ی.....3 بخش و اصلا هم شوخی نداره )
2- به جای دوش گرفتن ، یک تشتو پر اب کنید و مقداری نمک توش بریزید پاتونو بزارید توش....روحتون تازه میشه...بعد از 15 دقیقه کل خستگی شما از بدنتون خارج میشه....اگر نمیتونید روزی 3 بار پاشویه کنید..دست کم یکبار رو امتحان کنید
3- ابلیمو معجزه میکنه برای خنک کردن بدن شما...کمی کف پاتون بزنید...یا روی شقیقه سر بزنید..
4- یک تیوپ خالی شامپو رو پر اب کنید بزارید فریزر و هر وقت خیلی بدنتون داغه اون تیوپو بگذارید روی شکم سمت راست دقیقا روی کبد...اگر نگران تماس مستقیمش با پوست خودتون هستید لای یک دستمال نخی بپیچید و بگذارید تا کبدتونو خنک کنه
5- خانما.اقایون تمنا میکنم از مواد خنک کننده کبد به وفور استفاده کنید
عرق بید کاسنی ( برند های اصل اکثرا محصول کارخانجات عرقیات شهرستان اباده فارس : نیکو ، وفایی، مزرع ، بادران و ....) یا عرقیات شیراز یا عرقیات ارومیه ، عرقیات کرمان و اخر دست اگر مجبور شدید عرقیات کاشان ( اکثرشون بیشتر اب تا عرق )
عرق شاهتره
عرق طارونه
عرق فراسیون (مخصوص بانوان )
عرق گل گاو زبان
عرق گل ختمی
کل عرقیات با طبع سرد یا خنک
5- از میوه ها غافل نشید...هر نوع میوه تازه رو روزانه تا نیم کیلو گرم بخورید.
6- از خوردن گوشت قرمز و گوشت سفید خودداری کنید در این ماه گرم یا کم مصرف کنید.در حد 100 گرم در هفته
7- بهترین محل برای پایین اوردن دمای بدن به صورت موقت پشت گوشها و گلو و گردن ....دستتونو خیس کنید و این مناطقو با اب تر کنید....طوری که مقداری اب روی قفسه سینه و سینه ها هم بریزه....
8- همیشه اب با خودتون همراه داشته باشید .
9- از نوشیدن اب میوه های کارخانه خود داری کنید.همش مواد نگهدارنده هست و میزان سموم بدن شما رو بالا میبره
10- بعد از یک روز پر کار سعی کنید کتاب طنز بخونید...طنزهای شیک....نه مبتذل ....با صدای بلند بخندید و سعی کنید خودتونو به زندگی امیدوار کنید
من کتاب داستانهای امثال امیر قلی امینی رو بهتون توصیه میکنم

((من درک میکنم که چقدر فشار زیاده الان ..ولی دلیل نمیشه ادمهای ناسالم و ناشادی باشیم.توصیه های خنک سازی رو به دوستان و اقوام و خانواده بگید و ازشون بخواهید روزانه پاهاشونو با اب و نمک بشویند.دست کم بخشی از فشار روی بدن و روح کاسته میشه .))