سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

شادی........

به یک نتیجه مهم رسیدم...هیچ چیزی تو دنیا مطلق نیست

دقیقا اون لحظه ای که فکر میکنی تنهایییییییییییییی

یکی هست که میاد و با اینکه واقعا حس و حوصله نداره......خستس

تو رو شاد میکنه

و حس میکنی

همه اون تنهایی توهم بوده

من الان غرق شادی هستممممممممممممممم

و امیدوارم این دست کم یکی 2 هفته ادامه داشته باشههههههههههههه

ممنونم ازت

....

تنهاییم ..........مسخرس .......فکر میکردم دیگه تنها نیستم......

ولی هستم......

خیلی هم عمیق تر

شناخت مرد........

دیشب با یک رفیق کلی صحبت کردم.....

نکات خیلی جالبی از طبیعت مردانه برام گفت....

اینکه نباید به یک مرد گیر داد

نباید بهش فشار اورد

و اینکه وقتی یک مرد دور و جفتش در درسترسش نیست......بدترین کار اینه که هی بهش فشار اورد

خلاصه کلی منو آگاه کرد و کلی اروم........

بارها به اینکه وارد یک رابطه شدن چقدر میتونه سخت باشه اعتراف کردم

ولی این دیگه از هر چیزی سخت تر......

اینکه بخواهی کسیو که خیلی دوست داری......

و اون خیلی تو رو دوست داره.......

رها کنی.......

و سعی کنی از دور فقط احساستو برای خودت حفظ کنی......

چن بیانش فقط نوعی چکش روی سر یار.......

درک کردن دنیای مردانه خیلی سخته

و اینکه ادم بدونه کجا باید چیکار کنه سخت تر.......

رفیقم از من خواست خانم باشم.......

و خانمانه مدیریت کنم رابطه رو ..........

به جای اینکه بشینم زانوی غم بغل بگیرم و حسرت بخورم و گند بزنم به کل رابطه

از نظر اون این رابطه ایده ال.........

و فقط مشکلش دوری

و من باید صبورانه و نجیبانه و خانمانه تحملش کنم.........

وای که چقدر شناخت یک مرد سخته..........

درختکاری

میدونم این بحث بی اهمیت به اندازه چالشها مهم نیست...به اندازه اون اب سرد ریختن روی سر و نمیدونم سلفی گرفتن و انگشتای رای داده و مسایل جنسی و طلاق و ازدواج و دوست دختر و دوست پسر و جفتگیری و تجارت و تحریم.....کلا تنها چیزی که روی زمین مهم نیست زمین....

ولییییییی.........ولی من باید بنویسم......بگم......شاید یک نفر اهمیت داد......شما هم اهمیت میدی این پستو فوروارد کن برای همه دوستانت.....

هر کسی بدنیا میاد باید براش یک درخت بکارن..هر سال یک درخت تا 21 سالگی.....اونوقت باغ درختشو باید بهش هدیه بدن تا خودش هر سال درختی بکاره...تا روز مرگش.....

این گفته زرتشت پیامبر.....

چند تا درخت به زمین بدهکاری؟ پدر و مادر و فک و فامیلت چند تا درخت بدهکارن؟؟؟؟

مگه یک نهال قیمتش چقدر؟؟؟؟ 30 سالته؟ نهالی 10000 تومان جمعش میشه 300000 تومان..

زیاده؟ نصفش امسال بکار..نصفشو سال دیگر......بدهکار به زمین نمون.....شاید فردا نباشی و درختی نکاشته باشی.....

چند سالته رفیق؟ دوست؟ عزیز؟ جان دل؟ چند تا درخت بدهکاری؟ امسال درخت میکاری؟ من این هفته اینو چالش میکنم....نمیخواد عکس درخت کاشتنتو بگیری پخش کنی.......برو و به اندازه سنت درخت بکار و احساس مفید بودن بکن....لذت ببر از اینکه درختی کاشتی و زمینی رو زنده کردی......

برو نهالو بده دست یک کشاورز برات بکاره تو زمینش.....بزار فایده اون درخت بره تو جیب کشاورز......چون داره از نهال تو.....از بدهی تو به زمین نگهداری میکنه....بیا این هفته ادم خوبی باش....مفید باش.....از ضعیف ترین طبقه کشورمون حمایت کن......طبقه ای که نون و میوه تو رو تامین میکنه......

بیایین.با هم زمینو نجات بدیم.منتظر بغل دستی نباشیم.......نسل اینده ممکنه سرنوشتش همین یک دونه درخت باشه......ازتون خواهش میکنم....التماس میکنم......این یکماه رو جدی بگیرید برای درخت کاشتن....زیاد هزینه بر نیست.....ولی مهمه....از نون شب مهمتر......

فرو افتادن........

انگار شانس منه.....

تو دنیای تنهایی خودم دارم همینطور سقوط ازاد میکنم.....

جاهایی که فکر میکنم کمی دارم میام بالا

یکی پیدا میشه با پاش میزنه ......تو صورتم .......منو بیشتر میبره پایین......

بعد از 6 سال خواستم دوباره بیام بالا......

ولی بازم اشتباه کردم

اینبار دیگه شکستنی در کار نیست

اینبار دیگه رسما دارم یخ میکنم از هر جهت......

دچار یخ زدگی شدید دارم میشم

از تلاش کردن خسته شدم

از خواستن و نتونستن خسته شدم

از اینکه بخوام برای بدست اودرن تلاش کنم

دارم از همه چیزو و همه کس متنفر میشم

احمقتر از منم میتونه وجود داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی تو دنیای احمق تر از منم وجود داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همش یکم......یکم بیشتر........

یک زن محبت میکنه.......

ذات یک زن با مهربانی و محبت کردن آمیخته

یک زن زندگی ایجاد میکنه......

شور و شوق میاره

-------------------------------------

روزای خوبی دارم میگذرونم......

کار و بار رو قلطک افتاده......

حسابی فروش داریم و کارمون داره جلو میره.......

یک سری کارگاه اموزشی برگزار کردم

یک سری مدارکمو تکمیل کردم.......

تو کار و تخصصم دارم جلو میرم

ولی خلائ درونم پر نمیشه

حسرت و کلی خواسته

-------------------------------------------

نباید درگیر شد

نباید درگیر کسی شد........

نباید کسیو بیشتر از حدی دوست داشت

باید تعادل داشت

هر چیزی روزی پایان پذیر.......

و ادمی باید همیشه قوی باشه........

قوی حرکت کنه

و هرگز به گذشته با حسرت نگاه نکنه

دارم یاد میگیرم ......با حسرت به گذشته چشم ندوزم.........

باید برم جلووووووووووووووو

باید رشد کنم

باید حرکت کنم

----------------------------------------------------

دلتنگم.........

غمگین نیستم

دلتنگم

خیلی دلتنگم............

دلم میخواست الا کنارم بود و چشم تو چشم.......باهام حرف میزد و نوازشم میکرد

ولی نیست.........

حتی وقت نداره یک پیام کوچولو وسط کاراش بزاره...........

در حالیکه من تو اوج کارم حواسم پیش اونه.....و گهگاهی زیر ابی میرم و پیامی میگذارم......

شاید انرژی بدم........

ولی گویا توقع زیادی یکم اونم تو درگیریاش همین کارو بکنه.........

غمگین نیستم......چون میدونم دوستم داره.........دلم اروم از این قضیه.......

ولی من زنم......نه یک مرد.........

نیاز دارم به یکم توجه بیشتر.........

یکم.......همش یکم........

میدونم دوستم داری.....میدونم.........

ولی همش یکم.........

دوران خوب.......

دوستش دارم.....

این خوبه؟

اینکه ادم حس کنه کسیو دوست داره

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خوبه یا بد؟

خیلی حس دو گانه ای تو وجودمه