سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

قسمت دوم : گل...

ادرس خونش پیچ در پیچ بود....راننده گیج شده بود....تلفن کردم بهش......گوشیو دادم به راننده....

کلی براش توضیح داد.....

دیگه میتونستم ضربان قلبمو بشنوم.....توی قفسه سینه انگاری زندانی شده باشه.میخواست بزنه بیرون.....

دستمو گذاشتم روی قلبم....گفتم : هی اروم....گناهکی 12 سال صبر کردی.....این چند دقیقه هم روش....

12 سال.....جدی جدی 12 سال شد؟؟؟؟؟؟؟؟

12 سال از دور یکیو ادمی دوست داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟

12 سال یکی از دور به ادم عشق بورزه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

12 سال از دور ....2 نفر ادم همه چیز هم باشن؟؟؟؟؟ رفیق روزای سختو و سنگ صبور هم؟؟؟؟؟

دلم سیگار میخواست.....دلم جیغ کشیدن میخواست.....دلم پیاده شدن میخواست.........

برای یک لحظه میخواستم بگم : هی اقای راننده برگرد.....برگرد.......نمیخوام برم.......

بلاخره رسیدیم جلوی مجتمع....تلفنی گفت درو باز کرده برم تو.......کرایه اژانسو حساب کردم و گل و شیرینیو برداشتم و کیف و ساک دستیو به دوش کشیدم و رفتم.....

تر و فرز از پله ها رفتم بالا.......

یک ساختمان مدرن و عجیب غریب.......

سبک پله ها هخامنشی بود........دو طرفه بالا میرفت.....

روی درب اصلی فرفوژان تصاویر خاصی بود......و از همه مهمتر ساختمان مکعب مستطیل نبود....انگار بین 6 ضلعی اسیر باشه.....

البته تو تاریکی هوا اینو نفهمیدم....فقط حس کردم ساختمان یک جور غریبیه بین درختان .وقتی وارد شدم......با دیدن سبک معماری داخل متوجه شدم ساختمان روی 6 ضلعی ساخته شده.....

گفته بود طبقه اول ......فکر کردم باید برم بالا..عادت داشتم که تهرانیها به طبقه اول بگن هم کف و طبقه اول بشه بالایی......

من شهرستانی به اون طبقه میگفتم دوم و حالا داشتم میرفتم بالا.....

صدای درب چوبی تو راهرو پیچید.....فهمیدم هم کف منظورش بوده......

از ذهنم گذشت که هی اونم مثل من طبقه اولو با هم کف یکی میدونه.....ذوق زده و با عجله برگشتم پایین......

از چی میترسیدم؟؟؟؟؟؟؟

دربو رو ببنده؟؟؟؟؟؟؟؟

همسایه ای درو باز کنه و منو ببینه؟؟؟؟؟؟

ترسیده بودم..هزاران فکر با هم به مغزم هجوم اورد......چرا قرار اولمونو تو رستوران نگذاشته بودم؟؟؟؟؟

چرا مستقیم امدم به منزلش؟؟؟؟؟؟؟

چرا بعد از 12 سال هیچ برنامه ای نداشتم؟؟؟؟؟؟ میدونستم عصبانی....که اونم اینو نمیخواست.......

همیشه میگفت باید بار اول دیدارمون منحصر به فرد باشه....خاص باشه.....به یاد موندنی باشه

در چوبی خوشگلو حول دادم عقب....خیلی دست پاچه وارد شدم......کسی نبود...نمیدونستم باید چیکار کنم..یهو ظاهر شد.....

همونی بود که عکساشو دیده بودم.....دقیقا مرد داخل عکس.....

خیلی عجول گل و شیرینی رو بهش دادم....

پرسید: چرا اینقدر دیر کردی؟؟؟؟؟ اینا چیه دختر؟ چرا زحمت کشیدی؟ من گل دوست ندارم......

یاد حرف گل فروش افتادم که مردا گل دوست ندارن.......

ترانه dance me to the end of love لئونارد کوهن داشت پخش میشد......

به خودم گفتم: چقدر سلیقش شبیه منه........

نمیدونستم باید چیکار کنم......گل و شیرینو گرفت و همینطور حرف میزد رفت......

کفشای کوهستانمو به زور از پام دراوردم و جورابمو تندی چپوندم تو کفش.....

دمپایی راحتی به پا کردم......

ساک دستیمو گذاشتم روی فرش همون راهرو ....میدونستم وسواس....و منم از بیمارستان میامدم.میدونستم شاید دلش نخواد ساکمو ببرم داخل......

بهش گفتم.....و اونم جواب داد : نه هر جا دلت میخواد بزارش......

وارد سالن شدم......یک سالن بزرگ و جادار......با یک میز بیلیارد باحال وسطش....دست چپ یک پیانو و یک مبل شیک گوشه بود.....کلی کاغذای نت و سمفونی.....این ور سالن روی شومینه یک ساعت عجیب غریب.......دراز و دیجیتالی.......

یک لحظه حس کردم تو سرزمین الیسم......همه چیز عجیب غریب بود......برام تازگی داشتن...مبلمان ال....نور کم و خونه تاریک.......پر اسباب بازی های عجیب.....تلویزیون و دستگاه و پرده پخش فیلم......یک سینمای خانواده باحال......

شیشه های نوشیدنی روی میز......زیر سیگاری پر....

تلفنش زنگ خورد....بهم اشاره کرد برم تو اتاق اخری اگر میخوام لباس عوض کنم......

گیج بودم.ترسیده بودم....یکم حس کردم کارم خیلی احمقانه بود.....نمیتونستم متمرکز باشم......

دنبالم امد چون نمیتونستم بین 3 در اتاقی رو که بهم نشون داده بود پیدا کنم......

اتاق اخری دست راست......

کنارش یک اتاق خواب بود.میتونستم با نور کم داخل راهرو تخت خوابو ببینم.......

دلم قیلی قیلی رفت......تخت خواب گرد......با رنگبندی زرشکی و نقره ای و صورتی........میتونستم به وضوح ببینم این مرد خود منم.......

چطور میتونست اینقدر شبیه من باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تخت گرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دلم سیگار میخواست.....کم مونده بود بزنم زیر گریه......قلبم داشت از کار میایستاد و اونم داشت با تلفنش میحرفید......

صداشو شنیدم که به دوستانش میگفت خانه پدرم هستم و تا نیم ساعت دیگه میرسم خونه......

مانتومو باز کرده بودم و شال سرمو برداشته بودم....موهای سرمو داشتم افشون میکردم که حس کردم دوستانش میخوان بیان......

عصبی شدم.......

برگشتم تو سالن و ایستادم.......مردد که اگر مهمون داره من برم........

نگاهم کرد......

حالا تازه داشتم میدیدمش.......اصلا یادم نمیامد موقع ورود بغلش کرده بودم؟؟؟؟؟؟ دست باهاش دادم؟؟؟؟؟؟؟؟

یک مرد متوسط .....همه چیز متوسط بود......قد و هیکل......موهای فر فری بلندش.....و کلاه روی سرش......چشمان ناف مشکی رنگش تو اون نور کم مثل چشمان گربه برق میزد....

پیراهن استین کوتاهی به تن داشت......رنگشو نمیتونستم تشخیص بدم......

نور طوری تنظیم شده بود انگار گرگ و میش باشه.....من هیچیو درست نمیدیدم......ولی برق نگاهش تنمو میلرزوند........

صدای اروم و مهربونش یکم ارومم کرد.......خودش نمیدونست چطور محو دیدنشم........

12 سال............12 سالللللللللللللللللللللللللل

سعی کردم خانم و زیبا جلوش ایستاده باشم........خیره نگاهم کرد ......بای کرد و گفت: دوستانمو هی پیچوندم.....میخوان بیان اینجا....زود میرن......

غیر ارادی گفتم: بهشون بگو نیان.....من زمانم محدوده.امشب میرم.....نمیمونم......

عصبی شد.......صورتش چین خورد......مثل کودکی شد که دلش میخواست پا به زمین بکوبه.....

هیچ چیز با برنامه اون پیش نرفته بود........

تلفنو برداشت.........

ساکمو برداشتم و برگشتم تو اتاق.....یک میز مخصوص بازی.....تابلوهای روی دیوار.....ژتون ها و ورق ها........عالی بود دکور اتاق......روی میز رباتهای پرواز بود.....وسایل کنار میز.........میشد ساعتها توی اون اتاق بازی کرد

.تندی موهامو برس کشیدم.....لباسهامو کامل دراوردم.....یک لباس زیر مشکی گیپور پوشیدم....و تندی روش لباسهایی که انتخاب کرده بودم رو پوشیدم.......

میدونستم از شلوار جین بیزار..........میدونستم ولی با جین رفتم تو سالن......

پشت در منتظر بود.....مثل کودکی بی قرار......گفت : بهت شلورا راحتی بدم؟؟؟؟؟؟؟

با تردید گفت........میدونستم وسواس....

گفتم: از جین متنفری؟؟؟؟ باشه الان عوضش میکنم........

گفت: اره.لباس راحتی داری؟ عوضش کن و بیا یک چیزی بخوریم..........

برگشتم تو اتاق و شلوراک راحتی به پا کردم.......

تو راهرو به ایینه قدی نگاه کردم........

من بودم.......با اندامی کشیده و بسیار ظریف.....موهای افشون شده و صورتی بزک شده.....

دلم میخواست برم اتاق خوابو تماشا کنم.........

نفسم حبس شد....داشتم چیکار میکردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو راهرو یک تابلو بزرگ پر بود......و نمادهای خاص......میدونستم میتونم ساعتها باهاش ازینها صحبت کنم.....

برای یک لحظه دوباره حس کردم خودمو توی تابلو ها و نمادها دارم تماشا میکنم.......

لم داده بود روی کاناپه.........ارامشی نداشت.....اونم مردد بود و پر حس نگرانی........

ایا باهاش دست داده بود؟؟؟؟؟؟؟

قسمت اول : اشنایی......

خیلی خیلی تجربه عجیبی بود...میتونم خط به خط از اولشو با جزییات کامل بیان کنم.....

خیلی دوست دارم اینکارو بکنم

خیلی وقته دیگر کسی به این خانه سوت و کور من سری نمیزنه

...خیلی وقته کسانی که یک زمانی دوست یپنداشتمشان ازین سرزمین کوچ کردند و رفتند

...... ساعت 6 و نیم بود...خیلی احساس خالی بودن میکردم...میترسیدم...میترسیدم دیر برسم یا اینکه اون چیزی نباشه که دلم میخواست

احساس گناه...عذاب و وجدان درد ........

حس میکردم دارم بهش خیانت میکنم

ولی خوب دلم شیطنت میخواست....جوانی و حرارت......

دلم اون دختریو میخواست که تو دهه 20 بود.....

جسور.قوی....مستقل و دیوانه.....

ساک دستمو انداختم روی کولم و سوار تاکسی شدم..ادرسو بهش گفتم...حدودشو....

ولی یادم افتاد هیچی براش نخریدم....از راننده خواستم جلوی یک شیرینی فروشی نگه داره....

تهران.....شبهای تهران خوشگلترینه....تهران تو شب قابل تحمل.....

دلم سیگار میخواست....دلم تابو شکنی میخواست.....

صدای راننده: خانم اینم قنادی...

پیاده شدم..اولین بسته شیک کاکائو رو که دیدم همونو خریدمش....بعد گفتم گل جاش خالیه.....

یک لحظه خندم گرفت....انگار داشتم میرفتم خواستگاری......یا عیادت یک بیمار.....

دل تو دلم نبود.استرس و اشتیاق باهم توام شده بود......

دلم قنچ میرفت و انگار توش لباس میشستند.....جلوی گل فروشی از ماشین پیاده شدم......

اولین گلی که دیدم رزهای بلک بود.....

: شاخه ای چند؟

_ 10 تومان......

: 5 تا برام دسته کنید.....

گلفروش گفت خانم شما که میخواید اینو ببرید سبد گل ببرید...بهتره....

خودم: نه..میخوام ساده باشه..شیک و ساده......

کلی فروشنده باهام کل کل کرد.....اخر سر گفت: جسارت خانم.میبخشید میپرسم..برای خانم گل میبرید یا برای اقا؟

: چطور؟

_ خوب اگر خانمه سبد بهتره...اگر اقاست براتون با کنف میپیچم و ربان قرمز یا زرشکی میبندم شیک و ساده.....مردا گل دوست ندارن.....

پیش خودم گفتم یعنی چی مردا گل دوست ندارن؟؟؟؟؟؟؟

انگار ذهنمو خوند.....لبخند زیبایی پهنای صورتشو پوشوند....تازه متوجه گلفروش شدم .....انگار اولین بار بود میدیدمش

مردی سی و خورده ای ساله...افتاب سوخته و شیک پوش...موهای مشکی و پیشانی بلند...

_ خانم...شما داری هزینه میکنی....به نفعه منه هر چی گل گرونتر بخری..ولی دارم میگم ما مردا گل دوست نداریم هدیه بگیریم.....اصلا مرد جماعت حتی به گل نگاه هم نمیکنه.....

: خوب بار اوله دارم میرم پیشش......فرصت نشد چیزی بخرم.....گل و شکلات به نظرم بدکی نیست......

خندید.....عجب شیرین میخندید گل فروش....

_ خوب پس بزار همون ساده براتون بپیچم......

یک گل رز هلندی صورتی محاصره بین 5 گل رز بلک.....ساده و شیک......

_ خانم جسارت....شما بختیاری هستید.؟؟؟؟؟؟؟

: نه من فارسم....چطور؟

_چهرتون ..چشم و ابروی شما میگه بختیاری هستید......

خندیدم......نه من فارسم.....ولی جد مادریم یک رگه بختیاری داشته.از طایفه فیلی ها همراه کریم خان زند گویا امدن شیراز....

_ نگفتم.....دیدی؟؟؟؟؟ تابلو چشم ابروت میگه بختیاری هستی .....

میخندم.......برای اولین بار بعد از مدتها میخندم....از ته دل......

دسته زیبا و ساده گل رو بهم میده....

_ خانم جسارت....ولی یک چیزی بگم؟

: بفرما

_ اگر دوستت داشته باشه......شما گل از تو گل و لای جوی اب براش بکن ببر.........براش قدر طلا و جواهر میارزه..........مرد جماعت گل دوست نداره.....ولی اگر کسیو دوست داشته باشه....هر چی از سمتش بهش برسه براش عزیزترینه.ولو گل پژمرده تو جوی اب......

بی حس شدم.....بی حال و بی رمق......

یک لحظه چشمم افتاد به خودم در ایننه تو گل فروشی....با لبهای سرخ و چشمان بزک کرده....

تمام وجودم سوال شد : منو دوست داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ادامه داره.....

#تندرستی قسمت 1- سیکل ماهانه : چرخه قاعدگی : پریود : دشتان (واژه فارسی ): عادت ماهانه

 
  دوستان عزیز امروز میخوام یکمی براتون از خانوما و تغییرات هورمونهاشون و تجربیات یک زن بگم در طول 28 روز ...اینکه چه اتفاقی برای یک خانم میافته و چرا اینقدر متغیر میشه روحیه یک خانم..
مراحل سیکل ماهانه در طول 28 روز به 3 بخش 7 روزه، 14 روزه و 7 روزه تقسیم شده:
1.مرحله یا فاز فولیکولر یا فاز قاعدگی یا خونریزی یا منسچوریشن
2.مرحله یا فاز اوولاسیون یا تخمکگذاری یا فاز تکثیری یا پرولیفراتیو
3.مرحله یا فاز لوتِئال یا فاز ترشحی
تو تصویری که گذاشتم شما میتونید این مراحل رو ببنید....هفته خونریزی که مشخص خانم قدرت باروری نداره.غالبا میلی به سکس نداره...برخی خانما دچار قاعدگی دردناک یا دش دشتانی یا دیس منوره میشن .. بیحالی ، عصبانیت ، بالا رفتن حرارت بدن، افت فشار خون ،کم شدن سطح انرژی ، بالا رفتن غیر طبیعی سطح انرژی ، انقباضات شدید رحم ، بزرگ شدن و دردناک شدن بافت پستان ، خستگی و تهوع از عوارض پریود هستند
البته در بانوان مختلف به شکلهای مختلف بروز میکنه ..ممکنه یک خانم در این 7 روز بیحال و سست باشه و از کار کردن سر باز بزنه و نیاز داشته باشه به استراحت ..
.یک اقا با علم به اینکه خانم در چه وضعیتیه باید هوای یک خانم رو داشته باشه.از بلند صحبت کردن، پرخاش یا عصبانیت پرهیز کنه.ترجیحا اگر امکانش هست در کارهای منزل به خانم یاری برسانه ،
اکثریت خانوما تو این 7 روز دلشون نمیخواد کسی بهشون نزدیک بشه یا حتی بهشون دست بزنه چون بدنشون درناک میشه....و خیلی اثر پذیر.روحشون به شدت لطیف و حساس ، خوندن یک شعر زیبا یا گذاشتن یک فیلم عشقولانه شاد یا موسیقی ملایم به شادابی روح یک خانم در این 7 روز خیلی کمک میکنه...
برخی خانما برعکس به شدت پر انرژی عمل میکنن.نمیتونن بخوابن..مرتب مشغول کارن تو این 7 روز ، این خانما رو باید حمایت فکری و روحی هم داد..چون ممکنه اگر بخواهید در کارشون دخالت کنید یا به نشستن و استراحت دعوتشون کنید بهتون پرخاش کنن...
پس لطفا از خانم بپرسید در این 7 روز چطوریه؟ پر انرژی یا بی انرژِی؟ پرخاشگر یا ارام؟ برخی خانما به شدت تو این 7 روز میل جنسیشون بالا میره...برخی به شدت دچار افت میل جنسی میشن....باز اینا مسایل خصوصی که یک مرد باید از یارش یا همسرش بپرسه و بدونه....
کمر درد و پا درد بخش خیلی عادی و نرمال دوران خونریزی هستند .اگر همسرتون گفت سرش درد میکنه، پاهاش یا کمرش درگیر شدن.به هیچ عنوان مسخرش نکنید..حس نکنید دارن تمارض میکنن...شما اقایون حتی نمیتونید تصور کنید این دردهای مبهم چقدر برای یک خانم زجر اور هستند...
در چنین مواقعی به خانم نزدیک بشید ازش بپرسید ایا اجازه میده بغلش کنید؟ ایا اجازه میده کمی پاهاشو ماساژ بدید؟ احترام ، صمیمیت و توجه یک مرد به یک زن در دوران پریود خیلی میتونه تو عمیق تر شدن دوستی و بهبود روابط زناشویی تاثیر بگذاره
نوشیدنیهای گرم ، استفاده از حوله گرم در منطقه کمر و شکم ، ماساژ خیلی میتونه در کنترل درد و کنترل احساسات بانوان کمک بکنه...برخی اوقات درد یا خونریزی اینقدر شدید میشه که خانوم گریه میکنه.در چنین مواقعی اصلا سر به سرش نگذارید و کافیه یکمی دلداریش بدید و یا کاری کنید فکرش از درد منحرف بشه....
اکثر بانوان به این سیستم عادت کردند و اصلا بروی خودشون نمیارن..خیلی صبور و نجیب به دور از لوس کردن یا بیان کردن به کار روزمره و خانه داری و زندگی شخصی میپردازن.....ولی شما به عنوان یک همراه ، دوست یا همسر باید هوای ایشونو داشته باشید..هیچ زنی از اینکه مورد حمایت مرد زندگیش قرار بگیره بدش نمیاد. و خوشحال میشه که همسرش میفهمه و بهش حس خوبی میده.حس امنیت و ارامش.

#تندرستی قسمت 2- دوران باروری یا تخمک گذاری

 
  دوران ثبات شخصیت یک خانم دقیقا بعد از پریود شروع میشه..یعنی دوران نزدیک شدن به باروری .و ازاد شدن یک عدد تخمک تپل مپلی خوشگل ....
این دوران 14 روز طول میکشه و دقیقا مثل یک حرکت سینوسی ...وقتی به روز 7 میرسه در اوج قرار میگیره و بعدش روی یک سراشیبی به سمت پایین میره....
انرژی یک خانم در بهترین حالت، تعادل روحی ، شادی و خندان بودن ، میل شدید به سکس و امیزش، بوسه های اتشین و از ته دل ، اخلاقی بسیار ملایم و مهربان بدور از خشونت و عصبانیت.....
البته بازم درباره خانمهای مختلف فرق میکنه..برخی خانما نسبت به بالا رفتن هورمونهای جنسی حساسن و بدنشون داغ میکنه و به شدت حساس میشن...مشامشون تیز میشه...حس چشایی قوی عمل میکنه....بسیار باهوش و هوشیار عمل میکنن....خیلی خیلی ریز بین و دقیق هستند.....و اشتیاق زیادی به بودن در اجتماع و جمع دارند...پوست بدن و صورت در بهترین حالت و فرم..خانما در این 14 روز میل به زیبا بودن و زیبا دیده شدن دارن...بهترین لباسهاشونو میپوشن.میل به خرید کردن دراونها بالا میره.بهترین زمان برای خواستگاری کردن و شنیدن جواب بله از یک خانم تو این 14 روز....بهترین زمان پیشنهاد دوستی به یک خانم در این 14 روزه...بهترین زمان برای دادن یک هدیه رمانتیک یا دادن یک شاخه گل در این 14 روزه.....
کلا تو این 14 روز خانما مهربان و خواستنی و جذاب عمل میکنن طوری که خود مردا از این تغییر رویه ناگهانی ممکنه شوک بشن....ولی برای ما خانما این خیلی طبیعیه........
همه چیز ت این 14 روز عالیه جز یک مورد.استرس و اضطراب ناشی از باردار شدن....یعنی یک خانم تو اوج خوشی ولی تو امیزش خیلی نگران باردار شدن و مشکلات بعد از اونه...برای همین به جای لذت از سطح هورمونها و امیزش و هم اغوشی مرتب به فکر ایه چیکار کنه یک وقت یک نی نی کوچولو تشکیل نشه....
مصرف داروهای ضد بارداری تمام لطف این 14 روز رو از بین میبره...
تهوع و بی قراری و سر درد و اشک ریختن و افسردگی و دل دردهای شدید و میل به خشونت از عوارض این داروهاست.....تاوان سنگین برای یک لذت غریزی که حق هر زنیه...ولی زن باید حواسش باشه که کسیو به این دنیا دعوت نکنه.....داروها میزان هورموناشو تغییر میدن و بی قرارش میکنن..میل جنسیشو پایین میارن....و حس میکنه دنیا خیلی مسخره و اعصاب خورد کنه.....گیر میده به همسرش یا دوست پسرش.....حتی میل به خشونت بالا میره..و سکس براش با استرس و ترس و دلهره همراه.......
اکثریت بانوان باز با صبر و حوصله این دوران رو طی میکنن و سعی میکنن از همسر یا دوستشون پنهون کنن چه زجری دارن میکشن....با اینکه خودشون میل شدیدی به سکس دارند ولی ترجیح میدن جذاب بوده و این درخواست از سمت همسر یا دوستشون بیان بشه.....علت اصلی اینکه یک زن تو سکس کمتر پیش قدم میشه حس غریزی جذاب بودن.....زن دلش میخواد مرد رو به سمت خودش بکشه...و بیان اینکه مرد از زن درخواست سکس کنه اثبات این حقیقته که خانم خیلی زیبا و خواستنی عمل کرده.....
اقایون عزیز اگر خانمتون ، دوست دخترتون دارو مصرف نمیکنه ...خیلی هواشو داشته باشید.روشهای جلوگیری از بارداری رو یاد بگیرید و خودتون هم کمک کنید....دلداریش بدید.حمایتش کنید..بهش حتما بگید در هر صورت حامی و پشتیبانش هستید...همیشه یک جای کوچولو برای خطر و ریسک امیزش قرار بدید.مقداری پول برای روز مبادا ذخیره کنید.....امادگی روحی داشته باشید و قوی عمل کنید
اگر خانم دارو مصرف میکنه...حتما بهش یاداوری کنید خیلی خوشگل.خیلی دوست داشتنی...خیلی عزیز..ماساژ و بوسه و نزدیک شدنهای محترمانه یادتون نره.ولی تا خودش بهتون اجازه نداده امیزش رو نخواهید ....یعنی اشاره کنید.شیطنت...ولی منتظر اجازه ایشون باشید..باید یک زن امادگیشو داشته باشه وگرنه تجاوز محسوب میشه....
ازین 14 روز اگر خوب استفاده بشه دوران طلایی هر زن و مردی خواهد بود

تندرستی قسمت 3 - دوران ترشح


7 روز اخر سیکل ماهانه یک زن ...دوران حساس و خاص....
از طرفی برخی خانما تو این 7 روز دچار نوعی عوارض روحی میشن که بهش گفته میشه سندرم پیش قاعدگی یا پی ام اس .خانم دچار افسردگی ، اشک ریختن های غیر ارادی ، حساسیت و شکاک شدن ،تحریک پذیری شدید ، اختلالات عاطفی و روحی شدید ، نوسانات شدید هورمونی ، بهم خوردن نظم فکری بانوان و استرس و اضطراب غیر ارادی از عوارض و نشانه های این 7 روزه
از طرفی این 7 روز خطر حامله شدن به صفر میرسه.برای همین اکثریت بانوان ای...ن 7 روز رو غنیمت میدونن برای سکس و هات ترین دوران سیکل ماهانه هست براشون..یعنی شدیدا میل به سکس ازاد و بدون سد و مانع دارن...و ممکنه سر همین قضیه حرکات عجیبی ازشون ببنید...گاز گرفته شدن توسط یک خانوم، چلونده شدن ، بوسیده شدنهای زیاد، محبت زیاد دیدن از یک خانم ف اشپزی های رنگاوارنگ و لباسهای بسیار شکیل و خوشبو برای جذب کردن..کلا خانما تو این 7 روز میخوان نهایت استفاده رو ببرن......
ولی چند مشکل وجود داره.ممکنه امیزش دردناک باشه براشون...چون میزان هورمونا داره تغییر میکنه و ترشحاتشون کم یا زیاد میشه....ممکنه ب ارگاسم نرسن...ممکنه موقع امیزش یهو بزنن زیر گریه..یا سرد مزاج بشن وسط کار.....یا بعد از امیزش میل شدید به سکس داشته باشن خیلی سریع یعنی حتی مهلت استراحت به مرد رو ندن.....
باز درباره خانومای مختلف خیلی فرق میکنه....برخی خانوما تو این 7 روز الارم میدن که دارن به پریود نزدیک میشن..الکی داد میزنن...الکی گیر میدن.....به بوی بدن دوست پسرشون حساس و بدبین میشن.کلا حسود میشن...هر موجود ماده ای از فاصله 100 فرسنگی همسر یا دوست پسرشون رد بشه تو رادار این خانمها رصد میشه و مرد مورد بازجویی سخت قرار میگیره
ساعت رفت و امد مرد تحت نظر.....تعداد دوستت دارم از جانب مرد شمارش میشه..تعداد بوسه ها.میزان تماسها و اهمیت دادن یک مرد به خانم کاملا تو ذهن خانم سرشماری میشه......
دیگه خانم متوقع.کافیه یک روز مرد سرد باشه....زن مشکوک میشه: نکنه یک زن دیگر پاش وسط؟ داره بهم خیانت میکنه؟ من زشتم؟؟؟؟؟
اعتماد به نفس یک زن تو این 7 روز میچسبه کف زیر زمین.......
بدترین دوران برای یک زن میتونه همین 7 روز باشه....اگر میخواهید کات کنید با یک خانم تو این 7 روز نباشه.اگر تنوع طلب هستید و اهل تجارب مختلف..جان عزیزتون تو این 7 روز هیچ کاری نکنید چون خانوما زود متوجه میشن و میشکنن......تو این 7 روز پسرای خوبی باشید..قربون صدقه فراموش نشه.یک شاخه گل سرخ دروازه ورود به بهشت....اغوش گرمتونو بروی همسرتون یا دوست دخترتون باز کنید.بهش بگید خوشگلترین.و اینکه چقدر دوست داشتنی.....چقدر عزیزه...
بدن یک خانم تو این 7 روز خیلی متغیر اوضاش.مستعد بیماری...و مستعد دعوا..پس سر به سرش نگذارید و حسابی تقویتش کنید....باور کنید دادن یک شکلات کوچولو و یک بوسه یواشکی هیچ هزینه ای نداره.....
دوستان این 3 تا مقاله رو امروز براتون گذاشتم...کم و کاستی داشت به بزگواری خودتون ببخشید....موارد درخواستی خودتونو در کامنت قرار بدید...

تندرستی چطوری خنک بشیم؟


  ممکنه مقاله من براتون تکراری باشه..یا بگید سارا شونصد بار اینا رو گفتی..ولی من هر روز دارم ادمهایی را میبینم که عصبی ، خشن، تند خو و گستاخ برخورد میکنن.از کوره در میرن.داد و پاشون رو میگذارن روی گاز..مردم ایران صبر و تحملشونو از دست دادن و خوب اینم دلیلش مشخصه....سوای مشکلات مادی و اقتصادی و فرهنگی و خفقان ، گرمای شدید هوا مزید علت، پس لازم باشه هر روز تکرارش میکنم تا بخشی از زندگی روزمره هر فرد ایرانی بشه
1- دوستان خوبم هر روز دوش اب نگیرید.یک روز د...رمیونش کنید اونم 2 تا 5 دقیقه بیشتر طول نکشه...(خشکسالیه ...خشک سال ی.....3 بخش و اصلا هم شوخی نداره )
2- به جای دوش گرفتن ، یک تشتو پر اب کنید و مقداری نمک توش بریزید پاتونو بزارید توش....روحتون تازه میشه...بعد از 15 دقیقه کل خستگی شما از بدنتون خارج میشه....اگر نمیتونید روزی 3 بار پاشویه کنید..دست کم یکبار رو امتحان کنید
3- ابلیمو معجزه میکنه برای خنک کردن بدن شما...کمی کف پاتون بزنید...یا روی شقیقه سر بزنید..
4- یک تیوپ خالی شامپو رو پر اب کنید بزارید فریزر و هر وقت خیلی بدنتون داغه اون تیوپو بگذارید روی شکم سمت راست دقیقا روی کبد...اگر نگران تماس مستقیمش با پوست خودتون هستید لای یک دستمال نخی بپیچید و بگذارید تا کبدتونو خنک کنه
5- خانما.اقایون تمنا میکنم از مواد خنک کننده کبد به وفور استفاده کنید
عرق بید کاسنی ( برند های اصل اکثرا محصول کارخانجات عرقیات شهرستان اباده فارس : نیکو ، وفایی، مزرع ، بادران و ....) یا عرقیات شیراز یا عرقیات ارومیه ، عرقیات کرمان و اخر دست اگر مجبور شدید عرقیات کاشان ( اکثرشون بیشتر اب تا عرق )
عرق شاهتره
عرق طارونه
عرق فراسیون (مخصوص بانوان )
عرق گل گاو زبان
عرق گل ختمی
کل عرقیات با طبع سرد یا خنک
5- از میوه ها غافل نشید...هر نوع میوه تازه رو روزانه تا نیم کلیو گرم بخورید.
6- از خوردن گوشت قرمز و گوشت سفید خودداری کنید در این ماه گرم یا کم مصرف کنید.در حد 100 گرم در هفته
7- بهترین محل برای پایین اوردن دمای بدن به صورت موقت پشت گوشها و گلو و گردن ....دستتونو خیس کنید و این مناطقو با اب تر کنید....طوری که مقداری اب روی قفسه سینه و سینه ها هم بریزه....
8- همیشه اب با خودتون همراه داشته باشید .
9- از نوشیدن اب میوه های کارخانه خود داری کنید.همش مواد نگهدارنده هست و میزان سموم بدن شما رو بالا میبره
10- بعد از یک روز پر کار سعی کنید کتاب طنز بخونید...طنزهای شیک....نه مبتذل ....با صدای بلند بخندید و سعی کنید خودتونو به زندگی امیدوار کنید
من کتاب داستانهای امثال امیر قلی امینی رو بهتون توصیه میکنم

((من درک میکنم که چقدر فشار زیاده الان ..ولی دلیل نمیشه ادمهای ناسالم و ناشادی باشیم.توصیه های خنک سازی رو به دوستان و اقوام و خانواده بگید و ازشون بخواهید روزانه پاهاشونو با اب و نمک بشویند.دست کم بخشی از فشار روی بدن و روح کاسته میشه .))

#تندرستی قسمت چهارم روشهای ساده برای سم زدایی ( کلیه ها )


خوب تو قسمتای قبلی سعی کردم روشهای اسون و در دسترس رو برای همه بازگو کنم
میدونید که کشور ایران با معزل اب داره دست و پنجه نرم میکنه..و اکثریت ملت از شمال تا جنوب و شرق و غرب و مرکز مشکلات کلیوی رو تجربه میکنن...به خاطر اب ......برای پاکسازی کلیه ها روزانه سعی کنید سم زدایی کنید....
1- نوشیدن اب سبزیجات.....مخصوصا اب جعفری +اب گشنیز
2- نوشیدن عرق خارشتر قبل از ناهار ...
3- پیاده روی های طولانی مدت و همچنین دویدن
4- نوشیدن عرق خار خسک قبل از ناهار
5- نوشیدن عرق فراسیون (مخصوص بانوان )
6- نوشیدن عرق طاورنه
7- مصرف روغن کدو تنبل (مخصوصا برای اقایون )
8- دم نوش کاکل ذرت
9- دم نوش تخم خربزه +پوست خربزه
10- دم نوش هندوانه و تخم هنداونه +پوست هندوانه
11- دم نوش دم گیلاس و دم البالو
12- نوشیدن عرق بابا ادم
13- نوشیدن عرق بومادران
14- نوشیدن دم نوش بومادران
15- مصرف میوه های تازه مخصوصا هر میوه مدر و ادرار اور
16- نوشیدن عرق شوید
17 - نوشیدن عرق کاکوتی
18- نوشیدن عرق کرفس
19- نوشیدن اب کرفس
20- نوشیدن عرق گل گاو زبان
دوستان عزیز هرگز در مصرف داروهای گیاهی زیاده روی نکنید.....تنوع رو در برنامه تغذیه قرار بدید .....
برای نوشیدن عرق باید یک فنجان عرق+ 2 فنجان اب شده و بعد مصرف شوند...
یادتون باشه کنار همه این موارد بالا که گفتم....میوه های تازه و انواع اب میوه و همچنین مواد غذایی که مدر هستند عالی برای کلیه.......
ورزش و فعالیت و نوشیدن اب سالم.....یادتون نرهههههههههههههه

چرخیدن........

یک اهنگ با ریتم جنوبی.....

یک ریتم تند و رقصان

میرقصی و میچرخی

میچرخی.........

گم میشی میون انبوده ادما......گم میشی بین همه کسانی که میشناسی.....

گم میشی بین همه کسانی که هم نوعت هستند

شاید هم خودت دلت گم شدن میخواد

ضرب اهنگ قویتر میشه

دلت چرخیدن میخواد

هزیون میخواد

دلت زندگی میخواد

بغل میخواد و زندگییییییییی

دلت خندیدن میخواد

دلت یارت رو میخواد

یاری که انگار باید بگرده و تو رو پیدا کنه

یا شاید تو باید بگردی پیداش کنی

گم میشی میون انبوده جمعیت

دلت پیدا شدن میخواد

دلت امید میخواد

دلت یارتو میخواد که پیدات کنه

گم میشی ...به امید اینکه یک روز پیدا بشی.....

دلت چرخیدن میخواد........