دیکتاتوری

دیکتاتوری.....
تو ایران سالهای خیلی قدیم سیستمی بود به نام ارباب و رعیت..یک نفر مالک کل زمینها بود ( یا از حکومتیها بود و زمین بهش از طرف شاه داده شده بود....یا باهوش بود و کلی ملکو ازان خودش کرده بود یا صاحب قدرت جسمانی و اسلحه ....به زور زمینا رو تصاحب کرده بود ) نسل بعدی این زمینا رو به ارث میبرد.و رعیت هم به ارث میرسید مثل زمین. کلفت و نوکر هم ارثی بود . تو این سیستم....به هر کسی از بچگی اموزش میدادند که در چه طبقه ای قرار داره...اگر ارباب زاده بود باید میشد قلدر و قدرتمند و صاحب خاک و جان رعیت...اگر پایین دست بود باید میشد غلام حلقه به گوش ارباب و متملق و پاپلوس و دورو...رعیت برای حفظ جانش وبدست اوردن لقمه ای نان..هر کاری میکرد...تملق میگفت..پابوس ارباب میشد..چاپلوسی میکرد..خدمت میکرد....میترسید..ترسیدن شغل رعیت بود
عده ای مخالف این سیستم بودند....قیام قیام قیام.....حکومتها عوض شد......سیستمها عوض شد....ظاهر ارباب رعیتی عوض شد...دیگه کسی ارباب نیست......کسی رعیتم نیست....ولی هنوز همون روش اداره کردن موجود..یکی بالادست..یکی زیر دست..یکی ارباب....یکی رعیت،
اینا خونی شده...ژنتیکی شده..ما ایرانیها جون به جونمون بکنند همون سیستم ارباب رعیتی هستیم....یکی باید زور بگه..یکی باید چاپلوسی کنه...یکی تملق و دروغ...یکی باید خون دل بخوره...
میدونید چرا کشور ازادی نداریم؟ چرا اینقدر غمگینیم؟ چون پدر و مادر ایرانی سینه به سینه سیستم ارباب رعیتی رو اموزش دادند.....مدارسمون هم.....دانشگاهمون هم........
اصلا واسه مردمی که نمیدونند ازادی یعنی چی؟ حرف زورو میپذیرند و برای ستمگر احترام قایل هستند....دموکراسی یعنی چه؟؟؟؟؟؟
هر وقت مادری بچه دار میشه.....من حرص میخورم.....چون یک رعیت زاده یا ارباب زاده دیگر اضافه میشه...یا باید ضعیف باشه و زیر دست....دروغ بگه و ریا کنه تا به مقاصدش برسه......یا باید بالا دست باشه و زور بگه و خون ملتو تو شیشه کنه......
دسته سومی هم هست.....کم .....ولی هست....میشینه 2 تا دسته دیگرو تماشا میکنه.....حرص میخوره...و تصمیم میگیره به این چرخه پایان بده......از همه چیز متنفر میشه........از همه ادمهایی که به این سیستم و رشدش کمک میکنند......