سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

چیکار کنم؟؟؟؟؟؟

خیلی دلم میخواد ادامه داستانهامو بنویسم 

ولی چه کنم نمیاد............نوشتنم نمیاد  

خدا........خدا جونم 

من دلم یک رابطه میخواد 

یک رابطه جذاب .........کشدار.......و معنی دار..... سر شار از عشق واقعی........

که سرانجام خوبی داشته باشه 

من یه رابطه میخوام 

اخه چیکار کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن جمعه 24 دی 1389 ساعت 12:40 ق.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

ادامه داستان که نوشتن ندارد. هرکسی از ظن خودش ادامه اش می دهد. بگذار ورژن های مختلف داشته باشد. ممکن است کسی پایان داستان شما را دوست نداشته باشد. این اختیار را از کسی نگیر.
داستان باستانی یا رومان تاریخی را گوش کردی؟ آخر داستان های ناتمام است.
تا یادم نرفته:
رابطه یا جذاب است یا کشدار یا معنی دار و یا سرشار از عشق واقعی. یا فوقش دوتا از این آپشن ها را داشته باشدد. بماند که عشقش را چندی پیش در اینجا به بحث گذاشتی و از آن حرف زدیم و آخرش هم نفهمیدیم یعنی چه. در نتیجه رابطه جذاب و کشدار و معنی دار و سرشار از عشق واقعی می شود گل بی خار.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟

سینا جمعه 24 دی 1389 ساعت 03:46 ب.ظ http://khaaen.persianblog.ir

فهمیدم که ایده آل نمیشه زبست و داشت
باید خوش بود حداقل به حداقلها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد