سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

زندگی در حال پختن......

رقصیدن روی چمن 

این اوزن کارهای ممنوعسا............. 

ولی حسش هست شدید 

ای.............. 

چقدر حسش هست........... 

پای برهنه روی چمنهای خیس..........همپای کلاغ و زاغ و گربه.......... 

کنار سگهای ولگرد........ 

میشه ساعتها رقصید......... 

بدون ترسیدن از انگل و شیشه خورده و بیماری........ 

بدون ترسیدن از توسری مذهب فروشان 

اخ.......... 

عجب ارزوهای محالی........... 

امروز دختری رقصان...........روی کاغذ جان دادم..........روی پل خواجو.......... 

============================= 

ای کاش فکرامان اندازه کشورمان رشد کرده بود......... 

خدای بزرگ.............. 

این روزا همش به لیاقت داشتن ..............به لایق بودن فکر میکنم 

یعنی ما لایق داشتن چنین سرزمینی بزرگ و پر نعمت بودیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

========================== 

البوم اخر فریدون رو خریدم...... 

خاطرات گمشده.......... 

بدک نیست...........قشنگ............. 

بخریدش........موسیقی خوب..........صدای خوب........سلیقه ای........نمیشه گفت عامه پسند......... 

============================ 

زندگی ..............حتی اگر بخواد سرد باشه هوا نمیزاره..........خدا نیامرز چنان گرم........ 

خودمونم داریم میپزیم..........دیگه زندگی رو ولش......... 

نظرات 6 + ارسال نظر
آرمین پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 12:14 ق.ظ

بالاخره اومد ؟
من صداشو خیلی دوس دارم . منتظر بودم بیاد بگیرم . بعد از ۵ سال آلبوم داد بیرون .
حالا من دیروز تو سوراخ سنبه های هاردم شیشتا آلبوم قدیمی از شمایی زاده پیدا کردم . آهنگه ها ... ینی جون حاجی بالادستش آهنگ حرامه . صدای خاصی داره البته من به عنوان آهنگ ساز بیشتر قبولش دارم تا خواننده .

amir پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام
خوبین؟
رقص!!!!!؟؟؟؟ چمن!!!!؟؟؟؟؟
مذهب فروشی!!!!
چی بگم والا
مسافرت خوش بگذره
موفق باشین

آرمین پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 09:25 ب.ظ

کدوم مسافرت؟؟؟

سلام رفیق
خودمم هم نمیدونم........اگر منظورت به امیر.......احتمالا فکر کرده روی پست قبلی سفرم حتمیه..........فعلا که چسبیدیم به اصفهان........اینقدم گرمه کلافم.......

آرمین پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 11:10 ب.ظ

الان هرجا بری گرمه . ماهم میخواستیم جایی بریم جاده هارو دیدیم پشیمون شدیم

الی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 02:15 ب.ظ

ما لیاقت هیچی رو نداریم...هر چی سرمون بیاد حقمونه...
حتی اگه بگن هر چی خانوم مانتوییه میگیریم از فردا یا همه چادری میشن یا بیرون نمیان...کسی اعتراض نمیکنه....

روح اله سه‌شنبه 15 مرداد 1392 ساعت 11:38 ب.ظ

از نظر من هر تمدنی یه صعودی داره و یه سقوطی.تمدن ما از وقتی که دست خوش فرهنگ عرب شد در حال سقوطه.ولی هرچیزی یه حدی براش وجود داره.من مطمئن هستم تمدن ایران به بزرگی خودش میرسه ولی شاید ما اونموقع نباشیم.

امیدوارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد