سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

ازل...............

ازل.............. 

سریالی که ارزش دیدن داره......... 

داستان زندگی پسری به نام عامر........ 

این پسر که در  جوانی عاشق دختری میشه به نام آیسان....... 

و این آیسان پدر نامردی داره.......دزد کلاش..و پست........ 

عامر هیچ از ایسان و گذشته او نمیدونه.......... 

و در کمال سادگی دل به ایسان میبنده 

در ضمن عامر دو تا دوست داره به نامهای علی و چنگیز.........که از بچگی با هم بزرگ شدن.... 

پدر ایسان نقشه دزدی از یک قمار خونه رو میریزه......... 

و علی و جنگیز باهاش همکاری میکنن......... 

در ضمن ایسان نقش یک شاهد رو بازی میکنه  

و عامر بیگناه رو با یک پاپوش عجیب و غریب میندازن زندان........ 

به جرم قتل و سرقت....... 

که حتی روح عامر ازش خبر نداره............ 

30 سال زندانی............... 

و عامر تازه اون لحظه میفهمه که................دوستانش و عشقش ............همه دروغ بودن....... 

داستان.............شروع میشه........... 

نمیتونم این داستان رو راحت تعریف کنم....... 

نویسنده.........چنان با ظرافت و دقت دیالوگ ها رو با هم جور کرده......... 

هر بخش ...........هر پلان از فیلم پر ارزش........... 

جملات ............ 

میتونم بگم این سریال از کل داستانهایی که خوندم و دیدم متفاوت......... 

اوج داستان به اینه که ازل........که همون عامر .........در صحنه ای بر میگرده و به دوستانش میگه..........من فقط میخوام عدالت اجرا بشه.......... 

در حقیقت عامر دنبال انتقام نیست............. 

با تمام بلاهایی که اون نامردا  سرش اوردن..............باز عامر ایسان رو دوست داره...... 

و هنوز نمیدونه ایا میخواد انتقام بگیره............یا باید کوتاه بیاد........... 

فیلم ادم رو درگیر میکنه............. 

شیرین..........و هیچ بار غمی نداره.......... 

با دید مثبت و باز...............ادمیان رو وادار به تفکر میکنه....... 

============================== 

اگر دوستان شما در حقتون چنین کاری کنن............. 

و شما 10 سال بعد فرصت انتقام داشته باشید.............چطوری حسابتونو باهاشون صاف میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

من  تو قسمتهای اولی...........میگفتم باید ازل .......همشونو ساتوری کنه......... 

ولی الان.............فکر میکنم این کمترین ................ 

یه چیزی هم میدونم......... 

تنها انسانهای بزرگ هستن که میتونن ببخشن......... 

و خداوند.................عدالت رو اجزا میکنه................ 

من همیشه به این معتقد بودم........... 

نظرات 7 + ارسال نظر
اشکان چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://tashkan.blogsky.com/

موفق باشی گلم

آرمین چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 11:41 ب.ظ http://nagoftehaa.mihanblog.com/

سلام
همه آدما تو زندگیشون بالاخره یکی دوتا انتقام گرفتن. نه به این بزرگی .شاید بهتر بگم تلافی .
تلافی کوچیک شده ی انتقامه.
هیچ لذتی توش نیست. من که از تلافی هیچوقت لذت نبردم .
در عوضش وقتی میبخضی همیشه میدونی که یه نفر بهت بدهکاره. مثل یه پشتوانه میمونه. یه پشت گرمی. با اینکه میدونی هیچوقت طرف نمیاد جبران کنه ولی همیشه پشتت گرمه به اینکه چند نفر بهت بدجوری بدهکارن

آرمین چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 11:43 ب.ظ

سلام
همه آدما تو زندگیشون بالاخره یکی دوتا انتقام گرفتن. نه به این بزرگی .شاید بهتر بگم تلافی .
تلافی کوچیک شده ی انتقامه.
هیچ لذتی توش نیست. من که از تلافی هیچوقت لذت نبردم .
در عوضش وقتی میبخضی همیشه میدونی که یه نفر بهت بدهکاره. مثل یه پشتوانه میمونه. یه پشت گرمی. با اینکه میدونی هیچوقت طرف نمیاد جبران کنه ولی همیشه پشتت گرمه به اینکه چند نفر بهت بدجوری بدهکارن

محسن جمعه 13 آبان 1390 ساعت 11:48 ق.ظ

اگر بشه چیزی رو عوض کرد خب انتقام خوبه. ولی انگاری جز اینکه بگی آخییییییییش دلم خنک شد نتیجه ی دیگری نداره. من به ببخشیم آرمین یک چیز دیگری اضافه کنم که مال نلسون ماندلاست. ببخشیم ولی فراموش نکنیم.
***
فیلم های اولیه ترکیه ای رو دیدی؟ هیچ کدام هپی اند نبودن. مثلن تمام فیلم دو نفر سعی میکردن به هم برسن درست آخر فیلم که داشتن عروسی میکردن در ده ثانیه آخر که کسانی بعضن دمق بلند میشدن که از سالن برن بیرون یهو رقیب می اومد شترق میزد عروس رو می کشت.
خب این توی ترکیه بازار داشت. از یه تاریخی اومدن دو ورژن فیلم ساختن. ینی آخرشو برای نمایش در ترکیه تلخ درست می کردند و برای نمایش در خارج از ترکیه هپی اند بود. ینی اون ده ثانیه حذف میشد.
الان دیگه یاد گرفتن که فیلماشون همه هپی اند باشه. ولی این ازلم انگار از دستشون در رفته.

سلام رفیق
ازل........نمیدونم چطوری باید این فیلمو بیان کنم............میدونم نویسندش ادم با سوادی بوده.........میتونم حس کنم...درکش کنم......میتونم تصور کنم خط به خط دیالوگهای فیلمو با چه وسواسی نوشته..............

آرمین چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

میگن تلفظ ایزل درسته. میگن . دیدن کی بود مانند گفتن؟؟؟ نه واقعا کی بود؟

ترکیشو که نمیدونم..........فارسیش ازل

رهگذر جمعه 20 آبان 1390 ساعت 12:27 ب.ظ

سلام رفیق
خیلی وقته پرشین بلاگ نیومدم....تا پیج رو باز کردم دلم هواتو کرد...اومدم و حسابی خوندمت...این روزا شدیدا مشغول کارم...یه جورایی مث مورچه های کارگر شدم...تو در چه حالی؟

سلام رفیق
منم مثل تو.........خودم یه جواریی غرق کردم .........ممنون........که اومدی

روح اله دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 03:40 ب.ظ

سلام.
ببخشیدن.گفتنش خیلی راحته.یه روز یک نفرو بابت یه حرف میبخشی.بعضی وقتا برای یه تهمت.بعضی وقتا برای چند سال زندانی رفتن بی جهت.بعضی وقتا برای تباه کردن یک عمر.
من یکبار یه بخشش کردم. ولی حیف اجر اون بخشش رو با گفتن به شخصی دیگه کم کردم.
تحمل بخشیدن یه چیزی هستش.که ایمان قوی میخواد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد