سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

هزار شاکی خودش داره...خودش گیره گرفتاره...

اعتراف

اعتراف میکنم یکبار جلوی دوستم خالی بستم که شناگر خیلی خوبی هستم.....در حالیکه اصلا شنا بلد نبودم...زد و از بخت بد بنده دوستم ترتیب یک سفر دسته جمعی به شمالو داد.... قیافه من تو اون لحظه دیدنی بود..هی هم میگفت میریم میزنیم به دریا..تو هم که شناگر......خوش میگذره.....
از شانس خوش دیگرم فصل امتحانات بود و من تو فرجه ها....2 هفته فرصت داشتم....سفر برای بعد از امتحانات بود......رفتم مربی شنا گرفتم خصوصی.....صبح و عصر مثل ماهی تو اب بودم......به مربی شنا گفتم موضوع مرگ و زندگی....منو تو 2 هفته شناگر کن.... بیچاره میگفت سابقه نداشته همچین کاری..نمیشه....
ولی از اون جایی که چاره ای نداشتم.....کل وجودم شده بود شنا......بلاخره بعد از 2 هفته شنای پی در پی بنده موفق شدم خیلی شیک طول استخرو برم و بیام..اون کرال...ولی کل برجستگی های بدنم صاف شده بود.....کلی وزن کم کرده بودم.به قول دوستام شده بودم یک تکه چوب شناگر...امتحاناتو دادم.....کلی اون ترم نمراتم عالی شد......و بعد با خیال راحت رفتم سفر......ولی حتی یک بار.....یک بار....همسفرای نامرد نرفتن دریا...دریا چیه......حتی استخر ویلا هم خالی از اب بود..........یعنی من حرصی میخوردم..حرصی میخوردم....هیچی دیگه هی میخواستیم ثابت کنیم شنا بلدیم....نگذاشتند........وگرنه من شناگر خوبی بودم......باور کنید

نظرات 1 + ارسال نظر
دال دوشنبه 7 فروردین 1396 ساعت 03:00 ب.ظ http://neinteen.blogsky.com

:))))))))
با اجازه شخم زدم همه جا رو. این یکی خیلی خوب بود!

لطف کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد