-
ازل...............
چهارشنبه 11 آبان 1390 00:03
ازل.............. سریالی که ارزش دیدن داره......... داستان زندگی پسری به نام عامر........ این پسر که در جوانی عاشق دختری میشه به نام آیسان....... و این آیسان پدر نامردی داره.......دزد کلاش..و پست........ عامر هیچ از ایسان و گذشته او نمیدونه.......... و در کمال سادگی دل به ایسان میبنده در ضمن عامر دو تا دوست داره به...
-
بلانسبت خر........
پنجشنبه 5 آبان 1390 00:21
یه بغض کهنه داره............ یه بغض ته نگاه ............... یه بغض خیس..........تو اون چشمای خوشگل مشکی رنگش هست......... وقتی میخنده من اون بغض رو میبینم......... حرف که میخواد بزنه............من باز بغضشو میبینم........... به خاطر همین بغض من نمیتونم حرف حق بهش بگم......... دلم به درد میاد.......... خفه میشم...
-
بهترین رفیق دنیا.........
سهشنبه 3 آبان 1390 23:58
امروز روز شانسم نبود حال و احوالم میزون نبود هیچی سر جاش نبود ولی........................ تهش خیلی بهم خوش گذشت........... گاهی اوقات بی خیالی و عیاشی ته زندگی......... به جون شما...... ============================= توپول خیلی چاق و خپل شده......... گربه ملوسیه..........ولی به گمونم با این رویه .........چند سال دیگه...
-
40 ساله..............
دوشنبه 2 آبان 1390 00:44
دیشب بود؟ نه پریشب ........... شایدم امشب اصلا ولش .................شب بود نه شایدم غروب......... اها یادم اومد ساعت 10 صبح بود........ چی شد؟ اصلا چی میخواستم بگم؟ اه............دیدی.......از بس گیجم کردین یادم رفت چی میخواستم بگم........ =========================== دلم سیگار میخواد......... لایت.............
-
فراموشی........
سهشنبه 12 مهر 1390 00:12
نوشتنو از یاد بردم............قدرتشو از دست دادم........... شایدم ترسو شدم برای هر کاری باید جسارت داشت من جسور نیستم...........
-
همش دروغه..............
چهارشنبه 6 مهر 1390 23:38
داستان شماره 1 یک مخترع بزرگ..........دستگاه جدیدی ساخت........که میتونست حرف بزنه....فکر کنه.....ببینه .بخنده.....بخوره.......همه کاری میکرد..........این مخترع خیلی با هوش بود.. و وقتی کارش تمام شد همه دور و بریهاشو جمع کرد تا کارشو تایید کنن....... اخه اون مخترع خیلی خیلی مخترع بود.......... همه گفتن ای...
-
ارومیه...
جمعه 11 شهریور 1390 00:29
من از ارومیه برگشتم.......... جای همتون خالی اینقدر خوش گذشت اگر حوصلم شد سفر نامشو مینویسم....... خیلی شهر با حالیه........ زنده باد آذربایجان.......
-
نفوذی..........
شنبه 29 مرداد 1390 01:16
فیلم نفوذی رو حتما ببینید........ فیلمی که به درد دیدن میخوره........... هر چند خیلی جای بحث داره و اعصاب خورد کن....... ولی ببینید........
-
یکسال دیگه تموم شد.......
سهشنبه 25 مرداد 1390 00:21
یکسال بزرگتر............یا یکسال پیرتر؟؟؟؟؟؟؟؟ من ساعت ۱۵:۱۵ دقیقه ۲۵ امرداد پا به این جهان گذارده ام....... یک سال بزرگتر یا یکسال پیرتر؟؟؟؟؟؟ شایدم یکسال با تجربه های بیشتر.......... و صد البته.................چند تا نقطه اضافه تر..........
-
آرزو. بر جوانان عیب نیست..........
یکشنبه 23 مرداد 1390 01:19
۱۴ ساله بودم که یک دفتر درست کردم به نام دفتر ارزوها...... آرزوها..... توش هر روز لیست درخواستهامو از خدا مینوشتم........ کوچیک و بزرگ همشو بعد از مدتها دفترمو پیدا کردم........زیر خروار کتاب و ات و اشغال....... کلی با ذوق نشستم ارزوهامو خوندم و کلی خندیدم........ اصلا یادم نمونده بود ............یاداوری برام جذاب بود...
-
جاده خاکی......
پنجشنبه 20 مرداد 1390 23:34
هر وقت دیدی داری میزنی به جاده خاکی....... توقف کن........ پیاده شو از محیط اطراف جاده اصلی لذت ببر حالت که خوب شد....... دوباره سوار شو و راه اصلی رو ادامه بده........ بستنی............ و میوه و تنقلات فراموشت نشه............
-
خودت باقیشو بخون ...........
سهشنبه 18 مرداد 1390 02:40
خسته بودم..........به شدت.........چند وقتی هست اینطوریم....... ولی.........بازم پی قضیه رو نمیگیرم و میندازم پس گوش........ میگم بی خیالی طی کن...... دوباره نشستم و برای بار صدم فارست گامپ رو تماشا کردم........ کلا من اینطوریم...... هر باری که نا امید میشم..........این فیلمو میبینم........ گاهی هم انجل سیتی.............
-
به ترانه سکوت گوش میکنم.........
پنجشنبه 13 مرداد 1390 00:39
خیلی ارامبخش......... خیلی ............... با صدای میو میو گربه توپول موپول ......... از خواب بیدار میشم........ چشمام زورکی باز مونده.........ساعت گوشیم داره جیغ میکشه ساعت ۴ صبح..... صدای میو....میو....میو بلند میشم میرم سمت حیاط..... : چی شده....؟ هیس.....ابرو نزاشتی برامون.....ملت خوابن......چی شده؟ ـ...
-
زندگی ایرونی........
پنجشنبه 6 مرداد 1390 23:37
کوچه باغ........ فرش کاشی عطر کاهگل درخت بادوم............. پرده حصیری پشت ۵ دری کتاب شاهنامه............. استکانهای کمر باریک لبریز از چای............. اخ دلوم هوس زندگی ایرونی کرده.............. تو خونه باغ ...........غرق در ...........شادی و اصالت
-
چند خط داستان.........
جمعه 31 تیر 1390 00:24
نوشتن خیلی برام سخت شده......... کلی تو سرم موضوع........ ولی نوشتنم نمیاد خیلی خسته کننده شده ............ الکی برای خودم کار میتراشم.......... شاید فکرم ازاد باشه.......... ولی باز داستانها ...............تو صحن ذهنم با حرکات موزون جلوی چشم درونم قر میدن..... ========================== میشه..............
-
دنیا رو خوش است........
سهشنبه 28 تیر 1390 00:51
من ارومم..........خیلی اروم............الان یک لیوان جوشونده غلیظ خوردم و اروم......اروم.......ارومم.......... بچه گربه خوشگلم داره با توپش تو حیاط بازی میکنه........ و من اصلا دلم گر یه نمیخواد............. چرا این روزا اینقدر زودرنج و دلتنگم..........خیلی دلتنگ............. کاش بدونم............چرا...
-
بزرگ و متواضع....
شنبه 25 تیر 1390 22:11
ادمها هر چقدر پولدارتر میشن طماع تر میشن ادمها هر چی بیشتر غذا جلوشون میزاری........گرسنه تر میشن ادمها هر چی تحصیلاتشون بالاتر میره..........بیسوادتر عمل میکنن...... ادمها هرچقدر خوشگلتر میشن..........بیشتر دست اویز و بازیچه میشن........... ادمها................ ادمها هرچقدر بزرگتر میشن........بچگونه تر عمل...
-
زندگی در حال پختن......
چهارشنبه 22 تیر 1390 23:04
رقصیدن روی چمن این اوزن کارهای ممنوعسا............. ولی حسش هست شدید ای.............. چقدر حسش هست........... پای برهنه روی چمنهای خیس..........همپای کلاغ و زاغ و گربه.......... کنار سگهای ولگرد........ میشه ساعتها رقصید......... بدون ترسیدن از انگل و شیشه خورده و بیماری........ بدون ترسیدن از توسری مذهب فروشان...
-
حس رقص ........سازها
سهشنبه 21 تیر 1390 00:40
البوم مولویه چیزی که بیشتر جذبم کرده سبک نواختن سازهاست....... انگار یک جوری در رقابتن........ولی در کمال ارامش........ شهرام ناظری هم اصلا عجله ای در خواندن و هم نوایی نداره.......... یک جورایی................ ادمو وصل میکنه........ امشب برای اتصال از این البوم و این نوا استفاده کردم........ خیلی حس خوبی بود...........
-
سرزمین موسیقی.....
یکشنبه 19 تیر 1390 00:04
شهرام ناظری وای........... گوش کردین ببینن چه حالی میده.......... نمیدونم چیه تو صداش........نمیدونم چه حسی داره.......... ولی وقتی من به اهنگاش و ترانه هاش.....صداش گوش میکنم........ از این دنیا جدا میشم........... کلا ازون صداهایی که ادمو میبره........... ذهنو پاک میکنه.......... امشب شب شهرام ناظری برای من...........
-
انتظار.......
جمعه 17 تیر 1390 02:06
موسیقی لطیف و زیبا........صدای ارامبخش ایرج بسطامی....... با اهنگ و ترانه و ایراج همصدا میشم......... چشمام خیس......... شاید به قول دوستی از زیادی و زورکی خندیدن کارم به اینجا کشیده...... ارومم.......... هیچ وقت تا این اندازه ثبات نداشتم......... و این یعنی اینبار راه درست....... به اشک ها اجازه میدم بریزن.........بی...
-
بخند..........
پنجشنبه 16 تیر 1390 01:33
شده به دردت بخندی؟ شده به فقر مردمان دورو برت بخندی؟ شده به سخنرانی حکمرانی بخندی؟ شده به زندگی سگی همسایت بخندی؟ شده به سیستم سازمان ملل بخندی؟ شده به دنیا بخندی؟ همش یه شوخیه............... دنیا یه شوخی گنده و بی مزس........... به زور دارم بهش میخندم گوشه لبامو جلوی اینه با دست میبرم بالا و تظاهر میکنم که دارم به...
-
سرزمین بی رگها.......
دوشنبه 13 تیر 1390 23:05
یه روزی.......روزگاری.......... مرد دانایی..............از خدا پرسید : خدایا بهشت و جهنم حقیقت؟؟؟؟؟؟وجود داره؟؟؟؟؟؟؟اگر هست میشه به من نشونش بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداوند.......مکثی کرد و به مرد دانا گفت که همراهش بره........ مرد رو برد توی یک راهروی طویل با کلی در ........... یکی از درها رو باز کرد......... مرد دانا وارد...
-
بزار همه چیز خوب باشه............
یکشنبه 12 تیر 1390 00:01
گفتم......... من ....نگفتم خبرهای خوب در راهن........ اولیش رسید....... خانوم معلم دار فانی رو وداع گفت......... خانوم معلم قشنگ و مهربون......... بعد از این همه زجر و اذیت شدن..........راحت شد.......... نمیتونم نبودشو حس نکنم......... ولی خوشحالم که راحت شد........ خبر خوبی بود........شاید برای من ..........و شاید...
-
خبرهای خوب در راه.........
شنبه 11 تیر 1390 00:59
خبرهای خوب در راه............... خبرهای خوب............... دارم خونه رو براش میتکونم............... دارم دلمو براش میروبم...... خبرهای خوب هی دختر........... پاشو بی خیال دنیا بی خیال غم و............ برقص و شاد باش خبرهای خوب در راه........... بزار از صدای خنده تو............. دلی بخنده............. خبرهای خوب در...
-
یک دقیقه از ته دل دعا کن.......
چهارشنبه 1 تیر 1390 00:26
نمیدونم کی هستی......... نمیدونم اهل کجایی......... زنی یا مرد.............. ولی وقتی امار وبلاگمو میبینم .............یقین دارم دست کم ۱۰۰ نفر خواننده ثابت دارم در روز.......... توی که یکی ازون ۱۰۰ نفری.............. وقتی منو خوندی........... فقط برای یک دقیقه............فقط برای یک دقیقه.......... به خودت و خانوادت...
-
قسمت 28 : داستان شهربانو (1)...
چهارشنبه 25 خرداد 1390 00:51
تو خواب و بیداری........ نفس تنگه........ سرفه های خشک...... با صدای رزیتا از خواب بیدار شدم....... : آنا........نفس بکش.............اسپریت......نفس بکش....... و خودم.........سعی میکنم تا ۱۰ تا شماره بشمارم و به خودم مسلط شم........ نفسم بالا نمیاد........... هوا هنوز تاریک............ بلند میشم و میرم سمت...
-
هر چه اید خوش اید .........
دوشنبه 23 خرداد 1390 23:46
زندگی........ زندگی ........................................... زندگی خیلی سادس.......... خیلی خیلی ولی ما هستیم که پیچیدش میکنیم....... مدام گره تو گره روی هم میزنیم........و هر بار گیر میدیم به خدا که این انصاف نیست از عدالت به دور من نباید در چنین شرایطی باشم مدام.....مینالیم و میگیم: به کدامین گناه من دچار چنین...
-
کاش ترسو نبودم......
پنجشنبه 19 خرداد 1390 01:17
سال سوم ابتدایی رو از یاد نمیبرم...... معلمون یه خانم زیبا و دوست داشتنی بود....... همیشه وقتی حرف میزد صداش یکم میلرزید........ چشمای درشتش ادمو یاد اهو مینداخت....... پوست تیره و سبزه........ از یک خانواده اصیل بود....... مهربان و باسواد....... جدول ضربو مدیونشم......... ریاضیات و خط خوش......... علوم و...
-
قسمت ۲۷: از باید بیزارم......
سهشنبه 17 خرداد 1390 02:07
: به چی فکر میکنی؟ - هیچی ...... : هیچی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطمئنی..؟؟؟؟؟؟؟؟ ـ نه...... میخنده......... . استین دستشو بالا میزنه...........اولین بار که دست مصنوعیشو دارم میبینم از این فاصله........ پروتز رو باز میکنه....... حالا میتونم کامل ببینم چه بلایی سر دستش اومده....... لبامو گاز میگیرم........ بلند میشه.......اروم اروم...